سوتی در عقدکنان

رفتیم عقد ...یک شال انداخته بودم که در آخرین لحظات آماده شدن به این نتیجه رسیدیم که به لباسم میاد. شال مامان جوجه بود. شال و روسری و این جور چیزها زیاد داره . آخرای عقد یهو دیدم اتیکت شاله بهش آویزونه وای یعنی معلوم نیست کیا دیدن و چی گفتن!!! به هر حال کاری بود که شده بود. زیاد بزرگ نکردم واسه خودم قضیه رو.

نظرات 2 + ارسال نظر
دلواره سه‌شنبه 17 مرداد 1396 ساعت 15:27 http://delvareh.blog.ir

مامان غزل اینا از عوارض بارداریه

جدی؟!
مامان جوجه هم کلی چیزهای نو داره. بنده خدا نو رو برام آورده. فکر نمیکردم اتیکت داشته باشه واقعا

مه سو شنبه 14 مرداد 1396 ساعت 13:17

ای بابااااااا
دختری وبلاگمو به روز رسانی نمیکنم شاید بتونن مطلبمو برگردونن چون اگه مطلبی بذارم مطالبم برنمیگرده....برا همین کامنت هم چک نمیکنم...میام اینجا بهت سر میزنم کاریم داشتی همینجا زیر نظرم بنویس....جای دیگه فعلا نمینویسم...مطالب 2 سال اخیرم پریده و حسابی عصبانی شدم...

چه جالب. من نمیدونستم اگر بخوای مطالب برگرده نباید به روز رسانی کنی. حالا من یک شانسی که آوردم اینه که یک کوچولو قبل از این اتفاق یهو همینجوری از مطالبم بک آپ گرفتم!!! واسه همین حداقل سر این قضیه کمتر حرص خوردم.
امیدوارم مطالبت برگرده و سریع تر برامون بنویسی عزیزم.مواظب خودت و مستر اچ باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد