دوستان عزیزم
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- فروردین 1403 1
- بهمن 1402 10
- دی 1402 17
- آذر 1402 5
- شهریور 1402 6
- مرداد 1402 23
- تیر 1402 5
- خرداد 1402 1
- اردیبهشت 1402 1
- بهمن 1401 4
- دی 1401 1
- خرداد 1401 1
- فروردین 1401 5
- اسفند 1400 34
- بهمن 1400 11
- دی 1400 1
- آذر 1400 4
- آبان 1400 20
- مهر 1400 25
- شهریور 1400 23
- مرداد 1400 15
- تیر 1400 19
- خرداد 1400 40
- اردیبهشت 1400 19
- اسفند 1399 8
- بهمن 1399 23
- دی 1399 13
- تیر 1399 1
- اسفند 1398 4
- بهمن 1398 9
- دی 1398 4
- خرداد 1398 4
- فروردین 1398 1
- اسفند 1397 3
- دی 1397 6
- آذر 1397 7
- آبان 1397 7
- اردیبهشت 1397 7
- اسفند 1396 2
- بهمن 1396 13
- آبان 1396 8
- مهر 1396 8
- شهریور 1396 14
- مرداد 1396 19
- تیر 1396 10
- خرداد 1396 1
- دی 1395 1
- آذر 1395 1
جستجو
آمار : 145650 بازدید
Powered by Blogsky
آزمایشگاه2
سر همون قضیه نوبت گرفتن آزمایشگاه مامانم شدید مخالف بود که من برم واسه نوبت . اونم تنهایی. همش میگفت: مامان له میشی. مامان شلوغه. میریزن رو سرت. له میشی
البته چون خیلی زود رفته بودم و نفر اول هم وارد شدم و اینکه فقط قرار بود دفترچه ها رو بگذاریم تریپ له شدن نبود. ضمن اینکه خودم میفهمم که جایی که له بشم نرم.
حالا مامانم ساعت 6 صبح زنگ زده .
گوشی رو برداشتم مامانم میگه: مامان غزل. خوبی؟ له نشدی؟
من:
نه مامان. سالمم. له نشدم.
مامان: خداحافظ
ادامه دارد...
غزل سپید
سه‌شنبه 28 شهریور 1396 ساعت 21:25
الو الو غزل الو...کجاییییییییی؟!!!
کم کم نگرانت دارم میشماااا
عزیزمی مه سو ...ببخش نگران کردم دوستامو با این ننوشتن
سلام عزیزم
خوبی؟ کوچولو خوبه؟
چند وقتیه از خودت خبر ندادی.
سلام معمولی جان. خوبی؟مرسی از احوالپرسیت
سلام مامان غزل!نشستم خیلی از نوشته هاتو خوندم!تبریک بخاطر دکترشدن اقای جوجه و انتخاب اسم برا پسرتون!خیییلی زیاد دلم تنگ شده بود ولی خوندن نوشته هات حالمو خوب کرد.شاد و سلامت باشید
بهار تو همیشه حضورت بهم انرژی میده. با اینکه نمینویسی ولی میای و سر میزنی ممنونتم. خدارو شکر که حالت بهتر شده. مرسی بابت تبریکت. از خودت برام بگو. خوبی؟
مامااااااااااااااااااان غزل تازه اوایل ترم جدیدته هاااااا...کجایی؟!!! دو تا پست نصفه نیمه داری فک کنم تا بیای بنویسی ما موضوع رو یادمون رفته باشه :)
زودتر بیا از ریزه بنویس...
حتما گلی. دانشگاه که نمیرم. حالا دونه دونه پستهای جدیدم رو بخونی میفهمی ...
سلام مامان غزل
خوبی؟ ریزه جون و باباش خوبن؟
غــــــزل... اومدم ببینم آپ کردی یا نه یهویی به ذهنم رسید سؤالی که مدتیه دنبال جوابشم از تو بپرسم شاید بدونی
ببین من تو این 2 سال که از ارشدم گذشت همش دنبال آیین نامه های استعداد درخشان بودم و البته کنکور هم دادم هر دو سال رو...
حالا امسال واقعاً باید فقط و فقط برای با آزمون برنامه ریزی کنم... تو میدونی جدول امتیازبندی مصاحبه رو از کجا میتونم بیارم؟
تو بدون آزمون علمی پژوهشی ضروری بود؛ ولی اینجا هیچ بندی اجباری نیست و همه ش انگار مقایسه بین افراد مصاحبه شونده است... میتونی راهنماییم کنی؟
البته میدونم و حواسم هست که رشته ت معماری نیست ولی فکر میکنم این سؤالم کلی باشه و عمومی
قربونت مامان گلی
تو پی
ساریتوس عزیزم. شرمنده که دیر جوابت رو میدم و نتونستم سوال قبلیت رو هم پاسخ بدم. حتما امشب واست پست میگذارم.
نیومدی همه مطالبت نصفه نیمه موند که...خوبی دختر؟
مینویسم مه سو جان. مینویسم. فدای تو.
متاسفانه همینطوره درمانگاههای دولتی همه شهرها همین وضعیت رو داره.
تبریک میگم بابت تموم شدن دوره دکترای همسرتون
انشاالله روزهایی پر از خیر و برکتی در پیش رو داشته باشی غزل عزیز
ممنونم گیسوی عزیزم... من هم برای شما و همسر گرامی آرزوی لحظه های ناب دارم
الهییییییی.....خیلی مامانت خوبن...
همه مامانا همینقدر خوبن. خدا حفظ کنه برامون