این مدت چه خبر بوده3

قرار شد خونه ببینیم. همین اول بگم که قیمت ها مربوط به یک شهرستان کوچک هستش. مقایسه با تهران و مراکز استان ها نشه. اول اینکه خونه اوایل مهر سخت گیر میاد. همه تا قبل از مهر جا و مکان خودشون رو مشخص کرده بودن. ما تصمیم گرفتیم نترسیم و هم خونه به مفهوم خونه ویلایی و حیاط دار ببینیم و قیمت رهن و اجاره ش رو بپرسیم و هم آپارتمان. مثل مرررررررررررد رفتیم گفتیم آقا خونه حیاط دار قیمت چقدررررررررررررر؟

کلا چند تا آپارتمان دیدیم. یکی که هنوز کابینت و کمد و یک مورد دیگه ش مونده بود و به نظر میرسید که حالا حالاها هم درست نمیشه و حرف الکیه که زود تحویل میدن و...

یکی سه خوابه و تقریبا بزرگ.ولی نوساز نبود و کلا فضای خودش و ساختمونش دلگیر بود.

یکی بد کوچیک بودا. یعنی کلا آشپزخونه ش یک وجب.

آپارتمان های دیگه ای هم بود اما بابای جوجه نظرشون واسه همه جا مثبت نبود. مولفه های مختلفی در نظر داشتن.

دیگه یادم نیست آپارتمان دیدیم یا نه. ولی مثلا اینها یکیشون که میگم دلگیر بود 5 میلیون با ماهی 700 اینا بود. و اما خونه:

یک خونه ای بود حیاط دار ...ناززززز. مرتب. تمیز. دو خوابه. پذیرایی و نشیمن جدا. دوبلکس بود و کلا با حال بود. 5 تومن .با ماهی یک تومن. خداییشششششششششش در برابر یک آپارتمان خیلی خوب بود. تفاوت قیمت چندانی نبود. ما هم دیگه ته ته ته پولی که میتونستیم بدیم همین اجاره یک تومن بود. خب البته با این حساب که تصمیم گرفته بودیم پول رو بدیم و به جاش راحت تر زندگی کنیم. وگرنه خب کمتر مسلما بهتر بود.

اما یک خونه دیدیم. قصررررررررررررررررررررررر.از دوبلکس رد بود. سوبلکس بود.یعنی خودمون وارد شدیم همدیگه رو با تعجب نگاه میکردیم. 4 خوابه . دو تا آشپزخونه. دو تا سرویس بهداشتی و حمام...البته یک مورد داشت ک صاحبخونه یک اتاق و یک آشپزخونه در اختیارش بود و وسایلش رو گذاشته بود. ولی بازم خونه سه خوابه بود و اتاق ها بزرگ و کلی فضاهای بامزه. بالکن خیلی قشنگ و کلا ماه. دیوارها تا نصفه سنگ قشنگ و شیک...چراغاش...تزییناتش و ...

جوجه میگفت غزل این از همون خونه های مورد علاقه تو هست که دوست داری هر گوشه ش رو یک مدلی دکور کنی. حالا این هم 10 تومن با اجاره کمی از یک بیشتر.بنگاه گفته بود این به یک راضیه.حالا فکر کن ما ذوق مرگگگگگ اما عیب این دو خونه همین پله ها بود. این مدت اخرای بارداری مهم نبود. بعدش مهم بود. زانو هامون مهم بود.یعنی هر جور فکر کردیم ته تهش این قصر که حتما رد بود. اون یکی خونه پله هاش به این شدت نبود ولی خب رد شد. حساب کردیم از سال بعد من نیستم. بحث امنیت اومد وسط. تهش تصمیم شد آپارتمان.و ته ته آپارتمان بابا. بماند که بعد از دیدن این خونه ویلایی ها حتی جوجه به این نتیجه رسیده بود که زندگی توی آپارتمان حماقتی بیش نیست.

جوجه بهم قول داد زود کارهای تجهیز خونه بابا تموم میشه. من گفتم نمیشه. طول میکشه، مامان و بابای جوجه کار هول هولی سختشونه.راستش به جوجه گفتم باشه بریم اینجا ولی قول بده موندگار نباشی.وقتش که شد بریم یک جا دیگه.مینویسم که خاطراتم بمونن ولی نوشتن حسم سخته.مامان و بابا محبت کردن خونه رو در اختیار ما گذاشتن ولی من همش میترسم استقلالمون خدشه دار بشه. ما تصمیم گرفتیم اجاره بدیم...از دو سه روز بعد از عاشورا شروع کردن به تکمیل خونه. رسیدن به کمد زدن.نصب کابینت هنوز انجام نشده.

ادامه دارد...

نظرات 1 + ارسال نظر
مه سو سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 14:24 http://mahso.blog.ir

ان شا الله درست میشه کارهاش...بحث فسقلیتونم هست....فردا پس فردا راه بیفته چهار دست و پا راه بره تموم نگرانیت میشه پله...خیلی هم سخته بچه ها رو از پله دور کرد چون عشقشونه و هیجان انگیزه واسشون....
ان شا الله به زودی خونه میخرید خودتون....واقعا ماهی یک تومن اجاره خیلی هست که بخواد از دستتون بره هااااا....یعنی سالی 12 میلیون....:(

اره. دقیقا یک دلیلش همین فسقلی بود دیگه. گفتیم واقعا نمیشه کنترل کرد. خب ببین ما اجاره از غریبه هم میکردیم باید پول میدادیم. خونه با اجاره کمتر حالا الان نه ولی در فصل خودش هست. اما ملاحظاتی هم بود که باید رعایت میکردیم و هر خونه ای نمیشه بریم. اره زیاده واقعا. ولی میگم به هر حال بابا هم سرمایه ش رو گذاشته. اینجوری خیلییی راحت ترم. خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد