بچه خوبه؟

حالا من هی میگم بحران و از کمبود وقت مینالم و ...کسی فکر نکنه بچه بده!نه ! بچه خیلی شیرین و دوست داشتنیه اما این یک واقعیت هستش که اون کوچیکه،ناتوانه،خیلی چیزها باید یاد بگیره،پس نیاز به توجه و مراقبت و صرف زمان داره. کلا فراموش نکنیم اینجا دنیاست. یعنی سختی و لذت کنار همدیگه س. اساسا ادمی هستم که همیشه سعی میکنم در حقیقت و مجاز جوری رفتار کنم که خدای نکرده کسی دلگیر یا ازرده یا دلتنگ نشه. دلش چیزی که نداره نخواد و نتونه به دستش بیاره به دلش بمونه و من بانیش شده باشم. اما خب حالا انشالا که همه اونهایی که ندارن تجربه کنن. واقعا بچه شیرینه. آدم واسه کارهاش، واسه تلاشش توی  یادگیری، تلاشش واسه حرف زدن، احساسات پاک و دست نخورده ش غش میکنه! اینقدر همین فندق ما مهربونه که من باورم نمیشه یک موجودی به این کوچیکی میتونه این حجم حس رو توی خودش جا بده. اما خب زمان بیست و چهار ساعت محدوده و مسلما به غیر از بچه هزارتا کار دیگه هستش. حالا واسه هرکسی یک چیزی اولویته.اما واسه من بچه اولویت اوله،مدام به خودم میگم نکنه اون ناراحت بشه که مثلا میخوای غذا بپزی یا درس داری. واسه اینه که واقعا فرصتی واسه هیچ کار دیگه ای واسم نمیمونه.

در یک کلام اگر حس میکنین بنیان خانواده تون محکمه و همدیگه رو دوست دارین و به درک خوبی از هم رسیدین، شرایط مالی متوسط نه از نوع متوسط ادمهای متوقع،بلکه از نوع متوسط انسانهای قانع دارین بچه بیارین. باعث میشه چروکهای دور چشمتون صد برابر بشه،بس که میخندین و کنارش شادین

شاید برای ما هم اتفاق بیفتد

این دو روزه ماجرای قتل توسط شهردار سابق تهران شده سوژه همه ی فضاهای مجازی و حقیقی! کلا من روحیه م واسه اینجور چیزا خیلی ظریف و حساسه! همیشه جوجه به شوخی بهم میگه که مثلا تلویزیون داره یک مستندی نشون میده واسه گروه سنی تو مناسب نیستش. واسه همین تا خبر رو شنیدم کلی غم و غصه اومد توی دلم! البته واقعا فارغ از علتش شنیدن کشته شدن یک انسان یا دست به قتل زدن یک انسان دیگه به نظرم ناراحت کننده س. توی اینستا دیدم که ملت چطور هر چی به ذهنشون میاد رو به زبون میارن خیلی متاسف شدم. من خودم تلاش کردم حتی اگر این ماجرا توی ذهنم دور میزنه هم پیرامونش حاشیه سازی و فکرای عجیب و غریب نکنم. مدام این دو روز گفتم خدایا عاقبتمون رو بخیر کن، ما رو لحظه ای رها نکن.


پ.ن: اینکه مساله سیاسی هستش یا سر پول بوده یا چه اخلاق و خصوصیات شخصی قاتل و مقتول داشتن نباید باعث بشه که ادمها راحت از مردن یکی و یا قاتل شدن یکی دیگه خوشحال بشن. اگر کسی خوشحاله باید حسابی بره خودش رو آنالیز کنه که چرا؟!

هیجده ماهگی

فندق چند روزی هستش که وارد هیجده ماهگی شده. وقتی  مقالات مربوط به کودک و نوزاد رو میخونی یا وقتی تجربیات مشترک بقیه مامان و باباها رو میبینی و میشنوی و میخونی مخصوصا اون قسمتهایی که تجربیات خوشایندی ندارن و مثلا میگن بچه توی این سن فلان حرکت رو انجام میداد یا اخلاقش یهو عوض شد، نق نقو شد و ... خیلییییی امیدوارانه به خودت میگی:"شاید برای ما اتفاق نیفتد!" اما خیلی وقتها به همون زمان که میرسی مو به مو اتفاق میفته و هر چقدر هم بخوای به خودت بگی نه این اون نیست نمیشه!

بله! همکلاسی هام وسط درس خوندن واسه امتحان برد هستند اما صدای من رو از وسط بحران هیجده ماهگی میشنوین!


پ.ن:توی بعضی از مقاطع سنی بچه ها یک سری خصوصیات خاص،تغییر عادات و خلق و خو از خودشون بروز میدن. یک جورایی نظم قبلی بهم میخوره و خانواده خصوصا مادر و خود بچه باید با هم تعامل کنن تا این مرحله تموم بشه. خب بچه که مسلما نمیدونه تعامل چی هستش!!! پس بار اونم روی دوش ماست. یکی از این مقاطع هیجده ماهگی هستش که با زمانبندی دقیقی در استانه امتحان برد من قرار گرفته!

من غزل هستم. باز اینجام

سلام. اینقدر نبودم که باز باید خودم رو معرفی کنم.

من غزل هستم. همسرم توی وبلاگ اسمش جوجه هست. یک پسر یکسال و پنج ماهه دارم که توی وبلاگ فندق صداش میکنیم! دانشجوی دکترام. چند هفته بعد امتحان برد دارم و واقعا نرسیدم درس بخونم. نگرانم و کم کم حس میکنم اگر به خودم نجنبم اوضاع خیلی خراب میشه.

واقعا واقعا همه وقتم با فندق میگذره. مامان خودم که یک شهر دیگه هستن و مامان همسرم هم الان که روزهای ماه رمضونه خودشون سختیهای خودشون رو دارن. اما مهمترین نکته اینه که اساسا ادمی نیستم که مدام کارامو بندازم روی دوش بقیه. خیلیییی مراعات میکنم. و البته مدتیه سعی میکنم از هیچکس توقع خاصی نداشته باشم.

قرار شده بعد از افطار جوجه و فندق برن خونه مامان جوجه. چند شبی هست که میرن. هم فندق "دردر" یا "ددر" میره و کلییی کیف میکنه. هم زمانش زیاد نیست که کسی اذیت بشه هم تایم خوبی واسه درس خوندنه. فعلا در همین حد متشکریم.

الان 3:15 نیمه شبه. تصمیم گرفتم یک شب در میون تا جایی که میشه شبا بیدار بمونم. کاش بتونم. کاش.باید بتونم. اصلا میتونم. حتما میتونم.