نمایشگاه کتاب مجازی

پارسال همین روزها یادتونه که هر روز پستچی منو کله ی سحر بیدار میکرد و برامون بسته آورده بود!!! مجدد داریم به همون شرایط نزدیک میشیم شونصد تا کتاب از شونصد تا انتشارات سفارش دادیم و باز گمونم باید از بعد از نماز صبح با لباس رسمی بخوابم 

بعضی از این بچه های فعال حوزه کتاب میگن که بهتره کتابهایی که میشه از کتابفروشی خرید رو از نمایشگاه کتاب نخریم. منظورشون اینه که از کتابفروشی ها حمایت بشه و اینا. من میفهمم چی میگن ولی متاسفانه برنامه ای نداشتیم بهش عمل کنیم. برای ما این بیست درصد تخفیف خود نمایشگاه به علاوه تخفیف حاصل از بن کتاب که به مهرداد اینا تعلق میگرفت و تخفیف بن کتابی که به من به عنوان دانشجو! تعلق میگرفت انگیزه بزرگی واسه خرید کتابه. (در باورم نمیگنجد که در شرف سی و شش سالگی همچنان دانشجو ام)

کتابهایی که خریدیم به جز یکی، همه واسه ی فندق هستش و مامان من!!! یعنی فریبا خانم دست به نقد همیشه یک لیستی داره!!!!! 

کتابهای فندق یک سری رو بر اساس توصیه فعالان حوزه کتاب کودک و نقدی که از کتابها ارائه داده بودند گرفتم. اینها معمولا جدیدتر و گرونتر بودند و البته مفاهیم خاصی رو دنبال میکردند. یک سری هم بر اساس قیمت و تم کلی که از موضوع کتاب برداشت کردیم خریدیم. یعنی کتاب خریدیم زیر 1500 تومن!!! به مهرداد میگفتم بخدا دلم کبابه واسه انتشاراتش که باید پول پست بده اینو بفرسته! حالا کتابها که اومد میگم که ارزش داشتن یا نه... ولی خداییییییی اینقددددرررررر همه چیز گرونه که این دو تومن و چهار تومن پول هیچ چیزی نیست! اینها هم علت ارزونیش به نظر میومد سال چاپش باشه که مربوط به چند سال پیش بود!

خلاصه که میریم روزهای متفاوتی رو با پستچی محل که کاملا منو با اون تیپ داغون و چشمهای پر از خواب در ذهنش حک کرده داشته باشیم!!!