خرید منزل

توی کل عمرم اندازه این مدت (اواخر بارداری) خیابون و بازار نرفته بودم!!! خب ما پارسال شهریور که از تهران اسباب کشی کردیم همه وسایل رو گذاشتیم یکی از آپارتمانهای بابای جوجه توی شهر محل کار جوجه. پهن نکردیم. چون معنی نداشت. من که یک شهر دیگه دانشجو بودم و جوجه هم هر هفته کلاسش که تموم میشد میومد پیش من. پس عملا خونه گرفتن و خونه چیدن بی معنی بود. دیگه اینکه خب ما تهران خوابگاه متاهلی داشتیم و اونجا بزرگ نبود و ما همه چیز رو در حد کم و ضرورت اونجا داشتیم.

یک سری وسایل بود که خونه مامانم مونده بود و اصلا نبرده بودم . بیشتر وسایل آشپزخونه و ظرف اینا. اونها رو که آوردیم اینجا. خب یک سری چیزها هم نداشتم و باید میخریدیم. این مدت کلی به اطلاعات اقتصادی و تحلیلهای اجتماعیم اضافه شد.

توی پستهای خرید منزل اطلاعاتم رو مجانیییییییی!!!!به اشتراک میگذارم!

علاوه بر وسایل آشپزخونه یک سری چیزها هم باید واسه خودمون میخریدیم یا میدادیم میساختن. مثلا کتابخونه،میز تلویزیون ...

از چیزهای ریز هم که دیگه نگم که هر روز میدیدم مثلا فلان چیز هم لازمه و هی لیست میکردیم. خرید پرده و دوخت و نصب هم اضافه کنید.


نظرات 2 + ارسال نظر
ساریتوس جمعه 20 بهمن 1396 ساعت 20:50 http://saretus.persianblog.ir

سلام مجدد
دیدی تو فیلمهای قدیمی اینایی که 7 8 تا بچه دارن دیگه عادی میشن انگار اینجوری شده بودی :)))
پس همون بنویس حتماً من داشتم فکر میکردم پس بقیه چرا انقدر خودشون رو لوس میکنن استراحت مطلق و اینا ولی تو انگار تا آخرین لحظه ها درگیر کار بودی که این واقعاً عالیه و جای بسی تقدیر داره.

منم هستم... با روزمرگیهام... درس و کار و تلاش برای برقراری تعادل که همه ش دارم لق میزنم :/
وبم همونه آدرسش رو میذارم برات فقط پرشین داره تغییر و تحول میکنه خیلی هنوز به ثبات نرسیده واسه همین منم کم مطلب میذارم این روزا

سلام سه جدد.
بیام وبت ببینم چه کردی.

ساریتوس چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 15:24

غزللللللللللللللللللللل
غزللللللللللللللللللللللل
غزللللللللللللللل
میشه م خاله ش باشم
چقدر دلم برات تنگ شده بود....
راستش این اواخر یه خرده نگران شده بوم که چرا نیستی...
خیلی خوبه که سالمین...
راستش یه کمی جا خوردم شبیه آدمهای خیلی سن دار عمل کردی! واقعاً استرس نداشتی؟!؟
نگو اینجوری! بچه گوریل چیه! موهاش میریزه بعد همش باید بپرسی چی بخورم که موهای واقعیش دربیاد :)))
آقا لعنت به این فضای مجازی! این عکسهای نصفه و نیمه رو نمیخوام!!!
راستی مرخصی داشتی این ترم آیا؟!؟

سلام گلی.خوبی؟ مرسی از لطفت.خیلی درگیر بودم.مینویسم چطور گذشت.البته شما خاله ش باش.بچه خاله واقعی نداره که.حالا ب عکس نصفه راض یباش.مرخصی گرفتم.درباره ش پست میگذارم.چرا مثل سن دارها بودم ایا؟؟؟؟درباره زایمان و استرس و ...هم مینویسم.خودت چطوری؟از اوضاعت بگو.وبلاگ هستی؟ ادرس بگذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد