جاری خواهر شوهر پروپوزال ننویس

تیرماه امتحان بورد یا همون امتحان جامع رو دادم و در کمال ناباوری و با اونهمه سختی خوندن با وجود حضور فندق، قبول شدم... یادم نیستش اینجا گفتم یا نه. اما خب مرحله بعدش نوشتن پروپوزال بود که تا همین لحظه که در خدمت شما هستم دریغ از یک حرکت اساسی!

کلا برنامه م به هم ریخته س! اینکه فندق را مقصر اصلی بدونم از انصاف به دوره و معتقدم آدمی که هدفی داره باید با وجود هر موردی سعی کنه با برنامه ریزی و سختی دادن به خودش حداقل به اون هدف نزدیک بشه. البته که جلوی مهرداد از انصاف کیلومترها دور شده و میگم ببین فندق نمیگذاره من تکون بخورم!

این روزها هم که بیشتر از اینکه نقش یک جاری بدجنس رو ایفا کنم در حال ایفای نقش یک خواهر شوهر مهربونننننننننننننننن هستم که همه فکر و ذکرش مراسم و تدارکات مراسم دو گل نوشکفته س! اینجوری که مهرداد اینا که خواهر ندارن. خداروشکر داداشش هم از هفت دولت آزاده و تهرانه و فرصت نداره بیاد حضوری پیگیر باشه. باشه هم آویزون خودمونه.خخخ. مامان و بابای مهرداد هم اینجا نیستن و باشن هم باز کلا یکی میخواد که بگه بهشون چه کارهایی باید انجام بشه ، نشه و ...لذا اینجانب در این شهر هی با عروس برو اون عکاسی، این عکاسی، آرایشگاه و ...اینجوریه که من یک جاریم که نقش خواهر شوهر مهربون هم دارم.

الان که این پست بی سر و ته رو نوشتم در واقع لپ تاپ رو باز کردم که جزوه بنویسم! جزوه چی؟ تو پستهای بعدی میام مفصل در موردش میگم!

نظرات 1 + ارسال نظر
مه سو جمعه 2 اسفند 1398 ساعت 00:19

بسلامتی...همیشه دنبال کارای شادی باشین...

مرسی عروس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد