هر کسی از ظن خود شد یار من!

گفتم که مامان مهرداد خونه شون رو میخوان کابینت بزنن. فعلا یک بخش کوچیکش رو کار کردن و نصب کردن. دیشب گفتن مشورت میخوایم و رفتیم اونجا.

من کلا هر موقعیت جدیدی رو واسه فندق توضیح میدم. مثلا  دیشب  براش گفتم که ببین آقای نجار اومده اینجا و میخواد واسه خونه مامان جون کابینت و کمد نصب کنه و اینکه نجار ها چیکار میکنند و ...فندق هم خیلی با اشتیاق گوش میکنه و سوال میپرسه و ...

دیشب در ادامه حرفام ازش پرسیدم خب بعد از اینکه این کابینتها آماده شد، "نازی مامان" چیا میگذاره داخل اینها؟

فندق: اوممممممممممممم. کاکائو!

ما:


پ.ن: من گاهی شکلات و کاکائو قاطی ظرفها قایم میکنم یا وانمود میکنم اونجاست!

راستی هنوز مامان و بابای مهرداد نیومدن خونه مون. شاید فردا بیان. امروز میخوان بیان ابعاد داخلی کابینتهای مارو نگاه کنن. پیرو پستهای قبلی ؛ اینجانب همیشه از اینکه یکی بره سر کمد کشوهام استقبال میکنم هیچ ابایی ندارم. اما بلند شم برم اون گاز شاهکارم رو تمیز کنم که حتی نظم کمد کشوهام هم نمیتونه شوک ناشی از دیدن گاز رو بشوره ببره! اصلا گازم یک پست جدا میطلبه.

نظرات 1 + ارسال نظر
مه سو یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 18:18 Http://mahso.blog.ir


بالاخره کابینت ها کارشون تموم شد و نصب شد؟!

یعنی مه سو اگر شما کابینت سازه رو دیدی، مامان اینا هم دیدن!!! این بندگان خدا رو گذاشته وسط خونه به هم ریخته و رفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد