یاور

میگم از این سریالای ماه رمضون چیزی دیدین یا نه؟

ما اگر فندق نبود تلویزیونمون نهایت واسه فوتبال روشن میشد. من که کلا علاقه ای به تلویزیون تماشا کردن ندارم. بخوام سریال ببینم هم سریع تریپ شهروند کره ای برمیدارم تند تند میرم به دنیای کیدراما!

البته مهرداد بدش نمیاد گاهی یک سریالی رو اگر از اولش ببینه دنبال کنه. به شرطی مثلا به ساعت شام یا نهار خوردنش بخوره.

حالا این سریال ماه رمضونی شبکه 3 با ساعت ما جور بود. "یاور"

از همون شب اول ما هیی حرص خوردیم. هر 2 دقیقه یکبار من میگفتم وااااییی خیلی سطحش پایینه. واااای خیلی چیپه. واااای چرا اینا قبول میکنند اینجور سریالا بازی کنند.واااای آخه کی این مدلیه؟ واای و واای و واای

یعنی نه اینکه میخ بشیم پای تلویزیون... همینجوری که میچرخیدم و کارهای دیگه انجام میدادم اینم وز وز میکرد.

آقا داغون بودا! هزار جور سوتی توش بود.

پسره میرفت دانشگاه. توی دانشگاهشون سرایدار داشتن. من نمیدونم شاید جایی باشه ولی ما تا حالا همیشه دیده بودیم دانشگاه نگهبانی داره. انتظامات داره. نه اینکه یک پیرمردی با خانواده ش سرایدار باشن و اونجا خونه داشته باشن.

یکی کشته شده بود تو دانشگاه. دریغ از مراجعه به دوربین مداربسته!

پسره امتحان آخرش بود که بعدش میخواست لیسانس بگیره اما درسش رو اشتباهی خونده بود! به جای مدنی 8 ، درس مدنی 5 خونده بود! خب آی کیو . بچه درس خون! مگه آخرین امتحان نیست چطور اشتباه خوندی؟ البته به بچه بیچاره ربط نداره. باگ نویسنده س.

بعد یک جا اون ته داستان از دوربین مدار بسته جلوی در خونه یک نفر، پلیس استفاده کرده. نگم براتون از شفافیت و وضوح تصویر! مثل تبلیغ تلویزیون بود کیفیت فیلمش. خب بابا کدوم دوربین اینجوریه؟

مرده  زن دوم گرفته . حالا به هر ترتیبی زن دوم اومده مجوز داده که هر وقت خواست طلاقش بده. مهریه و حقوقی هم نمیخواد. خانواده مرده شامل مامانش باباش، زن اولش و فرزندانش همه نشستن سر شام. مامان پسره (مامان بزرگ داستان) سند محضری مجوز طلاق رو دستش گرفته با ذوق میبینه. بابابزرگه میگه خانم بسه دیگه. خخیلی نگاش کردی. مامان بزرگه با ذوق میگه که وااای خیلی خوشحالم. بعد همسر اول مرده میگه مادر جون بدین منم ببینم. وااااااااااااااااااااای

خب آخه  کی میشینه سر شام جلو بچه ها در حضور همه درباره همچین فاجعه ای ریلکس صحبت میکنه؟!

اصلا نمیتونم شدت فاجعه بار بودن داستان و شخصیت پردازی رو توصیف کنم. حیف مفاهیمی که برای نقد یک سریال لازمه بلد نیستم وگرنه دونه دونه ش رو میگفتم.

ولی بگم براتون که هر شب میدیدیم شاید بهتر بشه که نشد و دیگه آخراش میدیدیم که فقط ببینیم میخوان چه غلطی بکنن.

خنده دار این که دیشب قسمت آخر همچین چیز مسخره ای رو دانلود کردیم دیدیدم چون جمعه مشغول پیتزاپزون بودیم و یادمون رفت ببینیم.

به مهرداد میگفتم چراااااااااا؟ چرا ما باید اینو دانلود کنیم آخه

نظرات 9 + ارسال نظر
افق بهبود دوشنبه 3 خرداد 1400 ساعت 21:34 http://ofogh1395.blogsky.com

جانا سخن از زبان ما میگویی
هی میخواستم‌درموردش همه ی این حرفا رو بزنما ولی ارزش نوشتن هم براش قائل نبودم


سلام. ممنون از نظرتون
حالا منم دیدم رفتیم دانلود کردیم این سریال بی ارزش رو ،دیگه حداقل یکم درددل کنم

مه سو چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400 ساعت 12:36 Http://mahso.blog.ir

واقعا چرا باید دانلودش میکردین؟!!!!!
منم از سریالای ماه رمضونی احضار رو نگاه کردم...اولش چون هی مامانم گفت از این سریال ترسناک هاس....بعد هی نگاه کردم دیدم اینقدر مسخره س و هیچ جاییش هم ترسناک نیست!!!! الانم عین اسکول ها منتظر قسمت آخرشم که جمعه بذاره!!!!دقیقا هم نمیدونم چرا ولی میخوام بدونم چی شد بالاخره با این مسخره بازی هاشون!!!!

یعنی همین حست به انتظار برای سریال احضار رو به ما هم تعمیم بده دیگه. میشه دلیل دانلود

فاطمه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400 ساعت 07:36 http://Ttab.blogsky.com

منم دیدمش.بدبود ولی آدم ازاول میدونست داره یه سریال ابکی میبینه باهمون بازیگرای ستایش ولی به نطرمن فاجعه اصلی بچه مهندس۴ توشبکه ۲بود.که بدوآب بندی وسطحی بودهیچی.زدسابقه ۳تاسریال بچه مهندس قبلی روخراب کرد.تازه بازیگراشم عوض شده بودن

اره شنیدم بازیگرش عوض شده ولی ما اونو هیچوقت ندیده بودیم . واسه همین پیگیر فصل جدید نبودیم دیگه...حس میکنم فیلمهایی که چند فصلی میشن توی مملکت ما خوب درنمیان... دیگه کم کم آبکی میشن

مریم سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1400 ساعت 21:43

درکت میکنم

مریم دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 ساعت 22:42

من قسمت اول دومشو دیدم حالم به هم خورد اونجا که پسره باباشو توی کبابی میبینه با زن دومش به حای اینکه هنگ کنه ریلکس با پدربزرگه رفتن دانشگاه بعدم خودش دانشگاه موند چون میخواست از دوستش جزوه بگیرهجالبه زن اول وقتی قصیه هوو رو فهمید شیک و مجلسی تو حیاط رو به درختا اندکی گربست و دیگه تامام اختیارو داد دست بزرگترا که واسش لباس بخرن و بزک دوزک کنن منم کفری شدم دیدنشو ممنوع کردم ...انگار دارن زیرپوستی دارن میگن مرده دیگه اگه به خودت نرسی واویلا میشه ها

سلام دوست عزیز...ممنون که خوندین و نظرتون رو نوشتین...
دقیقا...آره ما هم خیلی خیلیییییییییییییییی حرص میخوردیم و هیچچچچچچچچچ نکته مثبتی در سریال نمیدیدیم.همش غیرمعمول و غیر واقعی و احمقانه. ولی چون ما دقیقا همون ساعت خیلی بی جون بودیم و ناتوان...(از اون حسهای بعد از افطار) اینم واسه خودش روشن بود و ما هی کفری میشدیم. به قول سایر دوستان تمرین کش اومدن اعصاب بود برامون...
فقط میخواستیم ببینیم چه جوری این افتضاح رو جمع میکنن. و البته که داغ محکمی پشت دستمون بود که حتی واسه وقت گذرونی هم طرف تلویزیون نریم...
فقط جایی نگید ما قسمت آخرش رو دانلود کردیم.

سهیلا یکشنبه 26 اردیبهشت 1400 ساعت 19:56 http://Nanehadi.blogsky.com

متاسفانه سریال های صدا و سیما فاجعه شدن.

خیلی. ما نمیبینیم. اهل ماهواره که نیستیم داخلی هم نمیبینیم. هر سری هم میبینیم پشیمون میشیم
گفتم دیگه. من فقط کره ای میبینم. البته که اونها هم همه جور سریال دارنا ولی من از اینکه توی یک دنیای فانتزی غرق بشم خوشم میاد. از سریالهای تلویزیون توقع رئال بودن دارم که خب دیگه واسه همین مدام در حال سوتی گرفتن و تجزیه و تحلیلش میشم اعصابم به هم میریزه

شارمین یکشنبه 26 اردیبهشت 1400 ساعت 13:33 http://behappy.blog.ir

یاور رو من اتفاقی یکی دو تا سکانسش رو دیدم. ولی همین که دیدم این بابابزرگه دقیقا داره همون نقشی رو بازی می‌کنه که خو سریال ستایش و... بازی کرده بود، رغبت نکردم ببینم.
البته منم تلویزیون دیدنم این جوریه که موقع ناهار و شام باید یه چیزی ببینم. این چند وقت احضار رو می‌دیدم که البته اونم خیلی مسخره‌س. اصلا هم ترسناک نیست واقعا.

دقیقا این حالتون رو می‌فهمم که به قصد حرص خوردن و غر زدن می‌شینید سریال می‌بینید منم همین کار رو می‌کنم. خوش می‌گذره

وااای مرسی که فهمیدی ما رو... قشنگگگ انگار یکجور خودآزاری تو وجودمون وول میخورد
اره منم همون اول گفتم این چرا اینقدررررر حشمت فردوسه؟! بعد بعدا توی اینستاگرام دیدم که اصلا نویسنده ی دو تا سریال یک نفره و مثلا بهشون گفتن چیزی بنویسید که مثل ستایش بترکونه! یکی نیست بهشون بگه والا ستایش هم نترکونداااا. اولیش بدک نبود گرچه من نمیدیدم. خوابگاه بودم و اهل تلویزیون نبودم اما جسته گریخته بعدها توی تکرارهای مداوم چیزایی دیدم. دیگه ستایش 3 که نگم چه فاجعه ای بود!!!واقعا به من بگن داستان بنویس خداییش بهتر مینویسم(حالا میگم دیگه. کنتور که نمیندازه!)

لیلی یکشنبه 26 اردیبهشت 1400 ساعت 08:59 http://leiligermany.blogsky.com

داشتین تمرین کِش اومدن اعصاب می کردین؟؟؟البته آدم یک سریال آبکی ببینه می خواد بفهمه فقط همون قسمت الکی بوده یا بازم کارگردان سوتی داده. اینی که تعریف کردی که خیلی داغون بود

واای قشنگ تمرین کش اومدن اعصاب بودا و میبینی که از رو نرفتیم
ی جورایی همون ساعت ما یا جون نداشتیم یا در حال انجام کارهای معمولی خونه بودیم و اونم یک وز وزی میکرد

دانشجو یکشنبه 26 اردیبهشت 1400 ساعت 00:55 http://mywords97.blogfa.com

چرا واقعا دانلود کردین!!! من امسال از تبلیغات سریالها فهمیدم هیچ کدوم به درد نمی خورن. از تبلیغ احضار که ترسیدم. از دو سریال دیگه هم بدم اومد و حتی نیم قسمت از هیچ کدوم رو نگاه نکردیم. رفتیم شبکه تماشا و برای بار n ام متهم گریخت رو دیدیم و موقع سحر هم ماه و پلنگ و ساعت ۱۱ شب هم برای بار m ام سریال مظنون!! جالبه هنوز متهم گریخت جالبه و خنده داره. با دخترم با هم نگاه می کردیم که هوس شبکه پویا رو نکنه و اون هی میگفت مامان قسمت خنده دارش کی میرسه!!

وااای واقعا. هیچی نگم بهتره. فقط گمونم میخواستیم بیشتر به اعصاب خودمون سوهان بکشیم و فضولی اینکه چطور داغون ترمیکنن در قسمت اخر سریال رو هم رهامون نمیکرد.
چه چیزای خوبی دیدین... ما البته دیگه تلویزیونمون بعدش خاموش میشد. گاهی مافیا میدیدن پدر و پسر. فندق خیلی دوست داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد