ما چگونه خرید میکنیم؟

در مورد خرید کردن و قیمت ها و اینا پست قبلی صحبت شد گفتم اینجا توضیح بدم...

ببینید ما خرید کردنمون اینجوری هستش:

 - اول اینکه هیچوقت بی هدف نمیریم بازار و پاساژ گردی. همیشه حتما یک هدفی داریم و چیزی لازم داریم.

- دوم اینکه از قبل توی ذهنمون یک چیزی در مورد اینکه مثلا لباسی که میخوایم بخریم جنسش و سایر خصوصیاتش چیا باید باشه داریم. اینجوری بگم که یک استانداردهایی بر اساس استایلمون ، علایقمون و نیاز و موقعیت برای وسیله ای که میخوایم بخریم به صورت ذهنی تعریف میکنیم.

- در شهرهایی که با زیر و بمشون آشنایی داریم، از مغازه های معمولی شروع میکنیم. حالا مغازه های معمولی یعنی چی؟ ببینید مثلا توی همین شهری که الان هستیم یک سری مغازه هایی هستند که عمده فروشی هستند و نه تنها مغازه های دیگه بلکه از شهرهای مجاور هم میان و از اینا خرید میکنند. (این مغازه ها انواع لباس مردانه مخصوصا پیراهن، شلوارراحتی و ورزشی، جوراب و لباس زیر میفروشند). بعضی از این مغازه ها تک فروشی هم دارند. چون کارشون هم همیشه پر رونق هست و مدام جنسهای جدید هم میارن خیلی پیش میاد که مثلا یهو چون میخوان مغازه رو خالی کنند اون اجناس باقیمونده شون رو با قیمتهای خیلی پایین میفروشن که فقط جا باز بشه. خب مثلا ما شلوار راحتی رو از این مغازه ها خریدیم 70 تومن. و معنی این قیمت اصلا این نیستش که جنس و طرح و رنگ خوبی نداره. دقیقا همونی بود که توی ذهنمون بود. حالا همین رو باز توی همون منطقه معمولی، از مغازه های تک فروشی باید بالای صد تومن بخری. باز دقیقا همین رو بیایم توی پاساژ ها و مغازه های شیک تر قشنگ کمی زیر 200 میفروشن. یا مثلا ما از همین مغازه ها یک بلوز شورت خیلی ناز و خنک واسه فندق خریدیم 60 تومن. چند تا مغازه بالاتر از همینا توی یک پاساژ خیلی معمولی و آدمی که منصف هم هست همون 88 تومن بود و همین تا میرسه به پاساژهای منطقه عالی میشه 150.خب چرا پول الکی بدیم؟ علت اینکه همه از این مغازه ها نمیخرن شاید این باشه که اطلاع ندارند، یا وقت کافی ندارن بیان و اینجا بگردن یا بعضی ها اساسا دوست دارند از یک محیط شیک خرید کنند و اونجوری حس میکنن چیز بهتری خریدن و دلایل دیگه که من نمیدونم.

- مرحله بعد اینه که خب میریم توی بازار و میبینیم که  قیمت اون استاندارد ذهنی ما از آنچه فکر میکردیم بالاتر هستش، خب به هر حال همه اجناس رو که نمیشه مثلا از اینجور مغازه ها خرید و علاوه بر این یک سری چیزای  خاص تر رو مغازه های خاص تری عرضه میکنند...اینجا دیگه باید ببینیم قضیه چقدر ضروریه و ایا امکان جا به جایی هست یا نه. اگر مثلا ببینیم نه دیگه به فرض شلوار جین دیگه فلان قیمت کمتر نیستش. خب مجبوریم دیگه کف قیمت رو عوض کنیم .

حالا یک چیز دیگه هم هستش... مثلا ما میدونیم که مهرداد همیشه پیراهن لازم داره. پیراهن هم چیزی نیستش که خراب بشه معمولا. اتفاقی برخورد میکنیم به یک جای خوب که پیراهنهایی در حد استاندارد ما رو تخفیف زده. دیگه یکی نمیخریم که! هر آنچه بهش میاد و اندازه ش هستش رو میخریم. این اخلاق خانواده مهردادهو من خیلی خوشم میاد از این اخلاق. اینجوریه که مثلا ما همین الان کلییی پیراهن واقعا فوق العاده داریم که تابستون 98 از جنت تو مشهد خریدیم 55 تومن...خدا میدونه عالی هستند... کیفیت،طرح ، رنگ. حالا یک ذره مهرداد پس از کرونا شکم آورده که آوردهپیراهن داره و باید برگرده به سایز پیراهنا مورد دیگه هم هستش این که مثلا من سخت پسندم. یهو میریم یک جایی میبینیم به فرض 6 مدل مانتو مطابق سلیقه من هست در حالی که هزار تا مغازه گشتم یکی هم نبوده! خب اگر قیمتش هم مناسب باشه من 6 تاش رو میگیرم . چون دیگه به سختی میتونم بعدا پیدا کنم. درسته که الان پولش زیاد میشه ولی دیگه بعدا نمیتونم پیدا کنم و اینجوری خیالم راحته.

یا مثلا موقعی که تهران بودیم من توی مسیر محل کارم که نزدیک ولیعصر بود چند تا مانتو فروشی بود که اینا هر از مدتی یک سری از مانتوهاشون حراج میزدن. مثلا در حد 30-20 تومن... سال 95-94. خدا میدونه همون وقت هم 30-20 تومن پولی نبود. اونهایی که اهلش هستن میدونن. اگر فکر میکنید مانتوها الکی بود سختتتتت در اشتباهید. فوق العاده خوش جنس و خوش برش و قشنگ. اما خب مدل ها ی جدید میاوردن یا تک سایز میشدن انگار... ببینید من اینقدرررر چند تا چند تا از اینا مانتو خریدم که یک بار پسره ازم پرسید شما جایی مغازه دارین؟شیطونه میگفت کارتم بهش نشون بدم بگم بابا بخدا من محل کارم اینوریه.مغازه م کجا بود ولی به لبخند و گفتن نه بابا اکتفا کردم. مثلا از دو  مدل مانتوش یادمه  یکی واسه خودم خریدم یکی واسه مامان مهرداد. واسه دوستام میخریدم به جای کادو . ذوق میکردنا. بارها و بارها اینور اونور بهم میگفتن این مانتو چند ؟ کجا گرفتی؟ یادمه رئیس آموزش دانشکده مون گفت به فلانی گفتم این غزل مانتوهای شیکی میپوشه .فکر کنم میده براش میدوزن... من هر چی میگردم این مدلی پیدا نمیکنم و واقعی میگفتا. نه که مسخره م کنه یا تیکه بندازه. خلاصه که من و مهرداد هیچوقت از استاندارد ذهنی مون (که البته میتونه بالاتر یا پایین تر از استاندارهای دیگران باشه) کوتاه نمیاییم. اما همه تلاشمون رو میکنیم که با پایین ترین هزینه ممکن تهیه ش کنیم. واسه اینکار هم از عناصر صبر، نهراسیدن از مغازه های معمولی، قاپیدن موقعیت های طلایی، استفاده از طرح های ساده و همیشه مد و ... استفاده میکنیم. به نظرم از نظر بقیه ما همیشه آدمهای خوش پوش اما ساده پسند محسوب میشیم.

- مورد بعدی اینه که مثلا من واسم تنوع اهمیت داره. مثلا دلم میخواد 3 تا کفش با طرح و کاربرد متنوع با قیمت معمولی داشته باشم تا یک کفش گرون چرم... البته که مثلا از این دست موارد یکی هم تهیه کردم یا در برنامه دارم. مثلا من هیچچچچچچچچچ کیف خاصی ندارم. کلا زیاد اهل کیف نیستم. اما چند ساله کیف خاصی نخریدم که یکوقت یک کیف چرم خوشگل هزار سال مد بخرم که به همه تیپی هم بیاد و واسه مهمونی استفاده کنم...همون کیف معمولی هام هم همه نو هستن و خب البته اینکه من توی خونه هستم و جای خاصی نمیرم هم موثره. درک میکنم که خانمی که هر روز میره سر کار شرایط کیف و کفشش فرق داره.

بنا به همون اخلاق خانواده مهرداد ما الان شونصد تا کفش با قیمت خیلییی مناسب داریم و چون اکثرا ساده هستند همچنان میشه پوشید.

خلاصه من قیمت میگم با قیمتهای روز بازار مقایسه نکنید فکر کنید چیز بدی خریدیم. بالاخره شهرهای مختلف هم فرق داره قیمت ها...و هم اینکه دیگه خدایی حواسمون به کیفیت کار هست.

این چیزا و خریدها که میگم مربوط به زمان غیر کرونایی هستا و ما در مدت کرونا به جز موارد ضروروی که بیشتر هم همین حالت هدیه داشته اصلا فروشگاه گردی انجام ندادیم.

یک نکته دیگه هم اینکه من مدتی هستش که دیگه توی خریدام خیلی سخت گیر شدم از این جهت که چون مدتی بیشتر خرید کردم و مثلا دیگه مانتو شلوار و لباس خونه و ... دارم دیگه اگر چیزی به چشمم بخوره مواظبم که به خرید منتهی نشه. هم از این جهت که دیگه اسراف نباشه، هم اینکه میگن واسه تولید لباس کلیییی آب مصرف میشه و به محیط زیست لطمه وارد میشه و اینا. اینجوریه که مثلا من مدتهاست لباس تو خونه نخریدم یا چند سال هست شلوار نخریدم  و ...

مورد دیگه اینکه من نمیدونم مثلا لباسها یا چیزهایی که اضافه تر خریدیم خمسشون چی میشه. مثلا چندی پیش مهرداد یک عالمه صابون و پودر لباسشویی خریدهوقتی صابون لازم داره میگه غزل از اون منبع لایزال صابون به من یکی بده! حالا گمون نکنید ما احتکار کننده هستیما...

دوست دارم نظرات مثبت یا منفی یا تجربیات شخصیتون رو بگید...بالاخره هیچ کس دانای کل نیست و هر روشی معایب و مزایای خودش رو داره.

کاملا هم درک میکنم که موقعیت اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی هر فردی متفاوت با دیگری هستش و به نظرم یک راه مطلقا خوب و بی نقص وجود نداره.

حالا بعدا چند تا خاطره با حال از خریدام واستون میگم...

نظرات 4 + ارسال نظر
رسیدن یکشنبه 9 خرداد 1400 ساعت 22:21

جالب بود و البته تو یه مواردی هم منم مثل توام . مثلا هیچ وقت برای گردش و ویندو شاپینگ نمیرم ، هرچند که گاهی به نظرم لازمه چون ممکنه تا یه مدت طولانی شرایط و نیت خرید برای آدم پیش نیاد و دور بشه از فضا و حتی قیمت های روز بازار .
خیلی مشکل پسند نیستم . دنبال مارک و مال خاص نیستم حتی شده از بساطی های رو زمین خرید کردم و راضی بودم . معمولا فصل خاصی برای خریدم نمی‌ذارم و هروقت شرایطم اوکی باشه و نیاز داشته باشم و یا حتی فقط از چیزی مثلا مانتو یا کفشی خوشم بیاد میخرمش.
وقتی سفر بریم بیشتر و راحت تر خرید میکنم چون تنوع و قیمت برام مناسبه .
بحث جالبی بود

متشکرم از اینکه نظرت و تجربه ت رو گفتی...
اون ویندو شاپینگ چه اصطلاح با کلاسی بود .یاد بگیرم
اره موافقم . گاهی آدم یک دوری بزنه هم مفیده. من بیشتر روال معمول مورد نظرم بود که معمولا اینکار رو نمیکنم .آخه اینکار واسه بعضیا یک جور تفریحه و خب ناخودآگاه گاهی به خرید هم منتهی میشه.
اون نکته سفر هم مورد خوبی بود... دقیقا بلاخره آدم رفته سفر خوش بگذرونه. یک سری چیزا هم با شهر خود آدم فرق داره پس خرید میچسبه...

مه سو شنبه 8 خرداد 1400 ساعت 09:20 Http://mahso.blog.ir

من خرید رو خیلی دوست دارم...ولی شرایط متاهلی و خرج زندگی و بالاخره حساب و کتاب ها باعث شده که خیلی رعایت کنم...در کنارش مستر اچ خب همش حواسش هست و سر مسائل مختلف منو به زور خرید میبره و یه وقتا خرج هایی میکنه که من غر میزنم....
ولی خب از اول عروسیمون تا الان لباس خانگی برای خودم نخریدم...چون اومدم لباسامو که جمع کردم و برداشتم برای جابجایی دیدم وایییییییییی چه حجم لباس خونگی زیادی انباشته دارم که هنوز نو هستن و بعضا خیلیاشون اتیکتشون هم جدا نکردم و نپوشیدم...خب به خودم گفتم: تا اینا تموم نشن و ته نکشن و رد نشن برن حق خرید لباس خونگی نداری.. شده خیلی وقتا دیدم لباسایی که خوشم اومده ولی چشممو بستم...
راجع به خرید مانتو با قیمت مناسب گفتی دلم رفت...واقعا نیاز هست یه وقتایی....منم اگه جایی چیزی ببینم که قیمتش مناسب باشه و به تیپ و استایلم بخوره میخرم....نه تعداد بالا ولی به حد مصرفم...شده یکی دو تا....
درست گفتی...هر کسی با توجه به موقعیتی که درونش قرار گرفته به نظرم برای خودش تصمیم میگیره...جیبش رو در نظر میگیره....تعداد دیدارهاش...شهری که زندگی میکنه و مردم اطرافش...
مثلا خود من تا بحث دیدار خانواده ها نشه اصلا برام مهم نیست مانتوی تکراری دارم میپوشم اینجا...چون با کسی ارتباط و رفت و آمدی نداریم....

مرسی عزیزم که نظر و تجربه ت رو نوشتی...همش قابل درکه و درسته... واقعا از یک جایی دیگه باید مدیریت بشه خریدها . منم یادمه تهران بودیم اینور اونور گاهی میرفتیم لباس تو خونه میخریدم کم کم زیاد شدن. دیگه واقعا الان فقط اگر یک چیزی لازم بشه میخرم. مثلا مرداد پارسال میخواستیم بریم خونه بابام اینا دیدم همش شلوارک دارم. شلوار تو خونه نداشتم رفتم شلوار خریدم و الان دیگه همونو گذاشتم هر وقت میرم اونجا فقط بپوشم...
مه سو یک چیز دیگه، لامصبا خراب هم نمیشن. من لباس تو خونه ای ها هر دفعه یکیش رو میپوشم و دو روز نشده میشورم. تکون نمیخورن که بگم برم یکی دیگه بخرم

دانشجو جمعه 7 خرداد 1400 ساعت 00:38 http://mywords97.blogfa.com

من رفتارم رو باید به قبل از ازدواج و بعد از ازدواج تقسیم کنم. بعد از ازدواج اومدم این شهر جدید که دوستش ندارم. به عنوان یک متاهل هزینه های خیلی مهمی هم در زندگیم وجود داره. وضعیت اقتصادیم هم خوب نیست. بنابراین اصلا علاقه ای به خرید ندارم. مهمترین دلیلش اینه که آدمهای این شهر برام مهم نیستند که بخوام شیک بپوشم. فقط سعی می کنم توی خونه لباس های قشنگ بپوشم اون هم واسه دل خودم. همین. هیچ انگیزه ای برای خرید مثلا کفش کمی شیک تر ندارم. البته شاید وضعیت مالی من بهتر بشه نظرم عوض بشه. کلا هم وقتی تعداد زیادی مثلا مانتو دارم حس خوبی ندارم. من حتی در زمان مجردی هم با یه لباس خیلی معمولی (یه پیراهن مردانه) عروسی چند از دوستام رو رفتم. به نظرم معنی نداره این همه هزینه لباس و کفش و ظرف و ظروف. اینها رو واسه خودمون ساختیم که سرمون بند باشه توی این دنیا... شانس من هم اینه که روابطم بسیار محدوده و فامیل های خودم و همسرم هم که هیچ کس این شهر نیست. شاید دخترم بزرگتر بشه نظرم تغییر کنه.

مرسی از اینکه تجربه و نظرتون رو گفتید. درک میکنم که چی میگید. این همون تفاوت شرایط هستش که اشاره کردم.
حالا اینجا با یک مقوله ای مواجه هستیم به نظرم به نام "افراط در خرید". خب تعریف این مورد از نظر افراد مختلف متفاوته. البته من منظور شما رو درک کردم ولی مثلا ممکنه شما بگید خرید چند تا مانتو افراط محسوب میشه (مثلا. شاید واقعا نظر شما این نباشه). حالا من نظرم این شکلیه که بستگی به شرایط داره. اینجوری که مثلا من خودم مانتو زیاد دارم اما تابع مد نیستم. نیم نگاهی به مد دارم اما نمیذارم توسط مد کنترل بشم. تمام تلاشم رو میکنم که مانتوهایی بخرم که در صورتی که از لحاظ سایز مشکلی پیدا نکنند، تا سالها بشه استفاده کرد. بعد چون بالاخره باید اوضاع جیب رو هم در نظر بگیرم، به محض اینکه مانتوهایی که از نظر من قیمت و طرح مناسبی دارند ببینم چند تا میخرم... مثال واقعی بزنم. تابستون 98 رفتیم مشهد. خب مشهد مانتو و تولیدی مانتو زیاد داره. اما من دنبال مانتو قیمت مناسب بودم. رفتیم طلاب. چقدررر هم سخت بود با یک فسقلی که هنوز توی بحران 18 ماهگی بود. اما چون میدونستم طرف خودمون مانتو قیمت مناسب پیدا نمیکنم فقط و فقط واسه مانتو قصد خرید کردم و رفتیم. خدا میدونه دو طرف همون راسته رو دیدیم و من حاضر نشدم هیچی بخرم. میدونید دنبال چه قیمتی بودم؟ در حد 60-50!!!! دیدم فایده نداره. گفتم بیخیال نمیخرم. اما یهو اون آخرا دو تا فروشگاه بزرگ دیدم که اتفاقی مانتوهاشون چند تا رگال رو زده بودن 78. دیدم دیگه اینجا جای خریده. اون شب از اون دو فروشگاه مجموعا 4 تا مانتو خریدم.
باز اتفاقی یک تک مغازه هم یکروز دیگه 4 تا مانتو دیگه خریدم با قیمت 70. خب در نگاه اول 8 تا مانتو زیاده. اما من دیگه اینارو تا روزی که استفاده بشه بارها میپوشم و هر کدوم هم یک کاربردی دارن...ظاهر همه شون هم شیک هستا. یعنی عمرا شما قیمت 78 روی اینا نمیگذارین. حالا اینا تک سایز شده بود یا دلیل دیگه ای وجود داشت به هر حال خیلییییی زیر قیمت واقعی بودن.
خب من به این نمیگم افراط. میگم استفاده بهینه از موقعیت. یا تو پستم هم نوشتم من چند سال هست که شلوار نخریدم. اخرین بار سال 96 شلوار خریدم . انواع شلوار دارم دیگه. حالا دیگه متناسب با موقعیت یکیش میپوشم. خدا میدونه اگر نخریده بودم قبلا (توی همون موقعیتهای مناسب) الان باید کلیییییییی پول واسه یکیش میدادم.
پس من با این تیکه نظرتون کاملا موافقم که که ما یک چیزهایی رو واسه خودمون ساختیم. و در واقع جامعه و رسانه ها سعی میکنن ما رو به سمت مصرف هدایت کنند. اما خب هر کدوم تا حدی و برحسب شرایط باید سعی کنیم خودمون رو از این مسیر بکشیم بیرون. بعد اون تیکه وضعیت مالی رو کاملا میفهمم. هر کسی بنا به برنامه های پیش رو و اولویت بندی های زندگیش انتخاب میکنه که واسه خریدهای پوشاک و از این دست چقدر لازمه که هزینه کنه.
اون مورد ارتباط به جز الان که کرونا هست و من و مهرداد واقعا همه تلاشمون رو میکنیم که رعایت کنیم، ما روابطمون با فامیل خیلی زیاد هستش. منظورم خانواده مهرداده . چون ما توی شهری زندگی میکنیم که بخشی از فامیلهاشون اینجا هستن و وقتهایی که به شهرهای دیگه هم میریم باز فامیلها هستن. قشنگ فامیل اینجا، فامیل اونجا، فامیل همه جا هستیم اینه که خب بالاخره لباس لازم میشه.
در مورد عروسی من مجردیم همه تیپی بودم ولی کلا هیچوقت تصمیم مستقل زیادی نمیگرفتم و همیشه هر چی مامانم تهیه میکردن اکی بود . و مورد با حال اینکه من عمه م یک خیاط فوق العاده بودند و همیشه واسمون لباس میدوخت...(یکوقت بگم از عمه م). حالا شاید بواسطه همین عمه م که من کودکیم رو باهاش گذروندم من به شدت به پارچه و لباس مجلسی علاقه مند هستم. واسه عروسی اینا خیلییی واسم مهمه که چی بپوشم اما اینجا یک نکته ای هستش. من هر لباسی رو بارها و بارها میپوشم و اصلا بابتش هیچ شرمندگی ندارم. از اول طرح و مدل رو جوری انتخاب میکنم که یک لباس برای یک دوره خا ص نباشه و یک شانس بزرگ من هم اینه که خیاط فوق العاده ای دارم که دستمزد پایینی میگیره و اینه که لباسها همیشه برام بسیاررر کمتر از آنچه به نظر میرسه تامین میشه.
الان همین کرونایی که هیچ جا نرفتیم و لباسهام بدون استفاده موندن رو میتونم در نظر بگیرم به عنوان شرایط افرادی که به هر دلیلی روابط کمتری دارند (حالا مثلا مثل شما در شهر دیگه ای هستن) خب اره! واقعا چیزای کمتری لازمه و تصمیم درست اینه که چیزهایی که زیاد لازم نمیشه رو نخریم.
در مجموع من با هزینه های غیر معقول موافق نیستم مثلا چند میلیون برای یک مانتو یا حتی یک لباس مجلسی .اما با خرید چیزهایی که ممکنه لازم بشن موافقم... چون واقعا بوده مواردی که یهو گیر کردم و همین خریدهای پیش از موعد کمک کردن که سرگردون نشم و حس خوبی داشته باشم .
بازم ممنون که نظرتون رو گفتین. ببخشید طولانی جواب دادم. حس کردم خوبه که بیشتر با خصوصیات هم آشنا بشیم.

شارمین چهارشنبه 5 خرداد 1400 ساعت 19:18 http://behappy.blog.ir

سلام.


منم تو خرید رفتن یه کم شبیه توام.
مثلا دوست ندارم بدون قصد خرید، بازارگردی کنم (البته به جز تو بازارهای میدون امام!) مگر این که همراهم قصد خرید داشته باشه. یعنی یا باید خودم چیزی بخوام که برم بازار یا با کسی که چیزی می‌خواد برم.

اصلا هم تو قید این نیستم که حتما از مغازه‌های شیک و گرون خرید کنم. گاهی تو مغازه‌های معمولی چیزهای خوبی پیدا می‌شه.

منم خیلی مشکل‌پسندم و وقتی می‌خوام خرید کنم باید نصف اصفهان رو زیر پا بذارم تا آخرش آیا چیزی بپسندم یا نه! به خاطر همین (و البته در کنارش به خاطر رشد بی‌رویه قیمت‌ها) چند سال اخیر شروع کرده‌م به محض این که کیف یا کفش یا لباسی رو پسندیدم بخرمش حتی اگه اون موقع نیاز نداشته باشم. چون معلوم نیست دفعه بعدی که چیزی رو می‌پسندم کی باشه!
(در عوض، وقتی چیزی رو بپسندم دیگه عالم و آدم هم بگن این قشنگ نیست یا گرون خریدی یا هر چی، هییییچ تغییری در دیدگاه من ایجاد نمی‌شه و هم‌چنان دوسش دارم )

البته من دوس ندارم یه عالمه لباس و کفش و کیف داشته باشم و معمولا تعدادشون رو در یه حد معینی نگه می‌دارم. اگه بیش‌تر شد می‌دم به این و اون! ولی از وقتی دارم هر چی رو پسندیدم می‌خرم، یه کم تعدادشون از حد مورد انتظارم بالاتر رفته و دیگه به کسی هم ندادم. با این وجود، حتی اگه کمدم پر از (مثلا) انواع مانتو باشه، من گیر می‌دم به یکیشون و همه‌ش همون رو می‌پوشم!

دیگه این که برخلاف چیزی که از استان ما توقع می‌ره! من اهل چونه زدن سر قیمت نیستم. نهایتش اینه که می‌پرسم: تخفیف هم داره؟ اگه گفت نه بی هیچ چک و چونه‌ای، کامل پرداخت می‌کنم.

یه چیز دیگه این که من وقتی خریدم رو انجام دادم دیگه چشمم رو روی اون چیز می‌بندم. برخلاف بعضیا که بعد این که یه چیزی خریدن هر جا مشابهش رو می‌بینن قیمت می‌گیرن ببینن مبادا گرون خریده باشن! من حتی اگه اتفاقی بفهمم که گرون خریدم، واسم مهم نیس. دیگه خریدم! حالا تازه بشینم غصه چندهزار تومنم بخورم؟!


همینا دیگه! چیز دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه

سلام عزیزم.
ممنون که نظرت رو گفتی.
در خیلی از موارد به هم شبیه بودیم جالب بود
در مورد یک سری بخش ها منم شرایطم رو بگم... منم واقعا دوست ندارم خیلییییی لباس و کیف و کفش و ... داشته باشم . از چند جهت . هم اینکه اسراف نشه، هم خب بالاخره اینا جا میگیرن و من واقعا شلوغی رو دوست ندارم، مرتب کردنشون زمان بر هست و هم اینکه بالاخره انسان تنوع طلبه و دلش چیزای جدید میخواد. خب وقتی یک عالم همه چیز داری یک جورایی خرید چیزای جدید سخت میشه و درست نیست. اماااااااااااااااا به چند دلیل یک مقداری مجبورم لباس های زیادی داشته باشم. یکی اینکه خانواده مهرداد خیلیییی خانواده غیرقابل پیش بینی هستند. مثلا یهو میبینی یک برنامه ای ، مهمونی ویژه ای راه میفته که نیاز به یک لباس خاص یا جدید یا مرتب وجود داره و لذا من همیشه یک مقدار خرت و پرت واسه روز مبادا دارم.
مورد بعد اینکه از وقتی یهو همه چیز خیلییی گرون شد و به عبارتی بی حساب و کتاب شد، من هر وقت مورد مناسبی دیدم خریدم و خدا میدونه که راضی هستم و بارها میگم آخیش. خوب شد فلان کفش رو خریدما! الان با 500 تومن هم گیر نمیاد. خوب شد فلان مانتو رو خریدما ! الان بیخود ترین مانتو 300 تومنه. و ...
در مورد چونه زدن منم اهل چونه زدن نیستم. ممکنه اگر زیاد خرید کنم در حد مسخره بازی و اینکه یک مقدار همراه مغازه دار از گرونی و ... بنالیم قاطیش تخفیفی هم بگیرم. اما دیگه خودم رو نمیکشم به هیچ وجه.خب از طرف دیگه مخصوصا اگر حس کنم یک چیزی رو خوب دارم میخرم اصلا دیگه بحث تخفیف رو مطرح نمیکنم.
منم بعد از خرید یک چیزی هی اینور اونور قیمت نمیکنم. اما گاهی ممکنه این کار رو انجام بدم. نه برای اینکه حرص بخورم یا خوشحال بشم. نه. فقط برای اینکه تفاوت مراکز خرید دستم بیاد و واسه خریدهای بعدی یا خرید دیگه ای که از همونجا دارم بتونم سطح اونجا رو ارزیابی کنم. در واقع ازش به عنوان یک نقطه سنجش استفاده میکنم.
در مورد بخشیدن وسایل... دروغ چرا. من قدیما که همیشه قدر مصرفم و نهایت یک ذره بیشتر وسایل داشتم. الان که زیاد دارم خب همه رو بر اساس علایق و نیازم خریدم. و اینکه متاسفانه این روزها جوری شده که همش ترس اینکه نتونم جایگزین کنم باهامه...با این وجود من توی خونه تکونی های هر از چند ماهی که دارم حتما چک میکنم که اگر چیزی بدون استفاده مونده و یا نظرم نسبت بهش عوض شده رو ازش دل بکنم و بگذارم واسه بخشیدن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد