فندق و انتخابات ریاست جمهوری

- توی شهر میدید که بنرهای بزرگی نصب شده. ازم پرسید مامان اینا چیه؟ اینها کی هستن؟

گفتم پسرم اینها میخوان رئیس جمهور بشن.

گفت رئیس جمهور چیه؟

گفتم رئیس کشوره. کارهایی که توی کشور ما ایران و شهر ما انجام میشه مثلا پارک بسازن، مدرسه بسازن، جاده ها رو تعمیر کنند، وسایلی که لازم داریم تولید کنند اینها رو رئیس جمهور حواسش هستش که انجام بشه و ...

چند روز بعدش عکسشون رو توی تلویزیون که دید یهو گفت مامان مامان! رئیس جمهور رو نشون میده!



- سر کوچه ی خونه مون ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداها بودو بنرهای بزرگی از ایشون نصب شده بود. یک شب دیر وقت پیاده از خونه مامان مهرداد برمیگشتیم خونه. یک گربه ای پرید توی شیار زیر بنر. یهو فندق فریاد زد مامان مامان! گربه رفت زیر رئیس جمهور!



- همین الان زدم شبکه خبر گفتم مامان بگذار ببینم بالاخره کی رئیس جمهور شد... عکس کاندیداها رو با آراء شمارش شده زده بود گوشه تصویر.

میگم آهان آقای رئیسی ،آقای رئیس جمهور شد!

میگه اقای رئیس جمهور نه!!! آقای رئیسی!!!(بین کلمه رئیسی و رئیس جمهور نمیتونست تفکیک قائل بشه!) بعد یهو میگه آقای همتی هم هست!

میگم کجاست؟

میگه اونجا. عکسش هست. آقای همتی!!!!

میگم تو آقای همتی از کجا یاد گرفتی؟

میگه از خودم یاد گرفتم

واقعا نمیدونم کی همچین چیزی یاد گرفته


پ.ن.: خیلی خنده دار نیست که من تا الان نمیدونستم که دیگه نتایج قطعی شده؟! فکر میکردم باید صبر کنیم شمارش تموم بشه خنگول!

نظرات 4 + ارسال نظر
مامان فرشته ها سه‌شنبه 1 تیر 1400 ساعت 21:26

سال ۸۴بود و من در شهری دوساعتی شهر خودمون کشیک بیمارستان بودم و‌دختر بزرگم که سه سالش بود بنده خدا میزاشتم پیش خانواده همسر یعنی اصلا نبودم موقع انتخابات بعد یه روز روزنامه دستم بود و هنوز محمود رییس جمهور نشده بود دخترم عکسش رو دید گفت مامان احمدی دجاج احمدی دجاج ای خدا این وروجک چطوری شناخته بود نمیدونم کلا دختر باهوشی بود بانک ها رو هم‌میدید میگفت فلان بانکه از ارم بانکها تو تبلیغات تلویزیون یاد گرفته بود

الهی...با اینکه الان حتما خانمی شده واسه خودش اما تصور کردم حرف زدنش رو و دلم رفت براش. خدا حفظش کنه
اره واقعا بچه ها بیش از اونی که ما فکر میکنیم به اطرافشون توجه میکنند. من با اینکه این نکته رو میدونم اما انگار فراموش میکنم و مدام سورپرایز میشم.

غ ز ل شنبه 29 خرداد 1400 ساعت 22:19 https://life-time.blogsky.com/

مشارکت از بس زیاد بوده آرا زود معلوم شد
شما خنگ نیستی فقط غافلگیر شدی

از دست این بچه ها
خیلی بامزه اند
تازه بهشون هم میخندی میگن نخند

آره دیگه اینم از انتخابات 1400! خوب نتیجه اصلی مشخص بود اما فکر میکردم مثل همیشه شمارش خیلی طول بکشه...حالا دیگه کاش قدمی در جهت مردم برداشته باشه که امید در مردم دوباره جوونه بزنه و سالهای بعد پرشور بیان واسه انتخاب...
اره. واقعا این نقلهای زندگی نعمت هستند...یهو آدم رو پرت میکنند به یک دنیای زیباتر

فاطمه شنبه 29 خرداد 1400 ساعت 20:43 http://Ttab.blogsky.com

والله عقل سلیم میگه اول بایدشمارش تموم شه وقطعی شه بعدنتایج روبگن.حق باشمابوده
پسربامزه.خدابراتون حفظش کنه.خداروشکردخترمافعلاازسیاست نمیدونه چیزی.همین که فهمیده کروناهست وچقدرخطرناکه من کلی غصه میخورم

حالا من بعد فهمیدم چون مثلا میدونن که چه تعداد برگ رای مصرف شده یعنی تعداد افرادی که مشارکت کردن دستشونه و چون تعداد رای اقای رئیسی بیش از نصف شده یعنی دیگه در هر صورت سایرین بهش نمیرسند و عملا نتیجه مشخصه. ولی من نه اینکه همیشه دو روز طول میکشید یا خیلی قضیه هیجانی بود و اینکه تا بعدازظهر هم درگیر بودم و یکم هم خواب بودم اصلا نرفته بودم ببینم چه خبره
ممنون گلی. خدا دختر عزیز شما رو هم حفظ کنه. اره بابا . بچه ها رو قاطی نکنیم بهتره. اینها هم خودش پرسید دیگه من جواب دادم.آخی کرونا ...کاش تموم بشه این طفلکا نفس بکشن.حالا ما خودمون تازگی از کرونا گفتیم ...اونم فقط بیشتر براش حس محدودیت داره...مثلا میگه کی میریم دریا؟ میگم کرونا کم بشه یا بره میبرمت دریا...کلییی خیالپردازی میکنه واسه بازی کنار دریا...قلبم مچاله میشه. یا جدیدا دیدم اگر میبینه توی تلویزیون کسی ماسک نداره یا توی فیلمی ماسک ندارن میگه اینها کروناشون رفته؟

شارمین شنبه 29 خرداد 1400 ساعت 16:59 http://behappy.blog.ir

سلام.
فندق از الان سرش تو سیاسته چه دقیق و خودآموزم هست گل‌پسر.

سلام عزیزم
آره اینم واسه ما آدم شده!!! مهرداد رو دیدم گاهی بهش میگه: فندق ! تو آدم واقعی هستی؟! یا شوخی میکنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد