پت و مت (این پست پرشین بلاگی من مربوط به سال 95 هستش)

پت و مت

مدتی هستش که مهرداد و داداشش تصمیم دارن موبایل بخرن. خب شخصیت و مدل تربیتشون جوری هستش که تا وقتی احساس نیاز به یک وسیله جدید نکنن خیلی راحت از وسیله قدیمی استفاده میکنن. جوجه الان بیش از 10 سال هستش که یک  نوکیا N70 داره و داداشش هم 5 سالی هستش که موبایلش رو داره و اولین موبایلش هم بوده.

حالا از اینکه اطلاعات داداش مهرداد در رابطه با گوشی ها زیاده و کلییی در رابطه با اینکه کارایی های هر گوشی چی هستش و اینها از جون این گوشی چی میخوان و قیمت و وجود یا عدم وجود در بازار و بهترین روش خرید و...هم تحقیق کرده و هنوز دست از پا خطا نکردن و گوشی نخریدن بگذریم , دیشب میبینم نشستن اطلاعاتشون رو در رابطه با این گوشی ها دقیقققق توی اکسل وارد میکنن تا بهتر تصمیم بگیرن

یعنی من با اینجور افرادی زندگی میکنمااااااااا. تهش هم اومدن میگن که کاش با توجه به این وضع مسخره گارانتی ها بگیم یکی برامون از اونور !!!!گوشی بیاره. کمتر میشه هزینه ش. بعد عین دو تا پت و مت نشستن شام میخورن و از تلاششون راضی هستند.

 

پ.ن.1:

گوشی قدیمی هاشون هم میخوان بندازن به من ! مهرداد دیروز 20 تومن خرج گوشیش کرده که صداش درست بشه که به جای 1100 من بده به من !!!! داداش مهرداد گوشیش بهتره. قدیمااا اصرااااررر که اینو شما بردار. جدیدا چیزی نمیگه. فکر کنم شوهر داده گوشیش رو. Mp3 پلیر داداش مهرداد هم قراره به من برسه. بچه ی قانعی هستم!

میگم دکترا قبول شدم یک کادویی چیزی بهم بدین. داداش جوجه پریده وسط که من ارشد رتبه یک شدم هیچکی هیچی بهم نداده خب !!!!(بدجنس ما که از ترکیه کلی کفش مارک برات آوردیم ) حساب نیست یعنی سوغاتی ؟!

پ.ن.2:

با اینا زندگی رو سر میکنم..


بعدا نوشت:

این پست رو قاطی پستهای قدیمی پیدا کردم. دیدم مناسبتی هستش گذاشتم. ماجرای خریدن گوشی قبلی مهرداده و اخلاق خاص این دو تا داداش الحمدلله این سری اطلاعاتشون رو مهندسی شده توی اکسل وارد نکردن و پسرفت کرده بودن، هزار تا کاغذ داشتن

نظرات 5 + ارسال نظر
دانشجو دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 22:48 http://mywords97.blogfa.com/

ممنون از راهنمایی های بسیار کامل شما. لطف کردین و وقت گذاشتین. من اختیار تام دارم دقیقا مثل یک مرد در خونه که معمولا اختیار تام داره و البته چون بخش اعظم پول رو هم به سختی به دست آورده در خرید کردن محتاطه. این من هستم که هزار هزار تحقیق می کنم و از آدمهای مختلف هم بعضا کمک می گیرم اما آخرش نمی تونم تصمیم نهایی رو بگیرم و بخرم. باز دنبال یه بهتر میگردم با شرایطی مناسب تر. دنبال ایده آل خودم هستم و به کمتر رضایت نمی دم!!!! واسه ازدواج هم همینطور بودم و خیلی شانس آوردم که با همسرم آشنا شدم مگر نه مجردی رو ترجیح میدادم.

عزیزم خواهش میکنم. من که چیز خاصی نگفتم. فقط فکر کردم اگر جای شما بودم احتمالا چطوری عمل میکردم.
درک میکنم... حالا به امید خدا این سری که اقدام میکنید ، پس از تحقیق کافی دیگه بر خدا توکل کنید و تصمیم نهایی رو بگیرید. به امید خدا که همون ایده آل شما میشه

خورشید دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 22:21

سلام
چرا اکسل؟
دو تا مدل گوشی رو توی یه سایت پیدا کنید، مثلا دیجی کلا، تیک مقایسه رو بزنید و راحت

سلام عزیزم.
آخه اینها هزار تا چیز رو بررسی میکنند! شدیدا تخصصی یکی قیمت که خب علاوه بر دیجی کالا، چندین جای دیگه هم هستش که اینجور وسایلها رو میفروشن و حتی مغازه هایی که معتبر هستن و کد نمیدونم چی دارن! غیر از قیمت هر ویژگی سخت افزاری و نرم افزاری که میدونن خودشون و براشون کاربرد داره رو چک میکنند...باز بعد مطالب مربوط به اینها رو ریویو میکنندو خلاصه شدیدا به یک جدول احتیاج دارند!
حالا من با این ویژگیشون شوخی میکنم اما خدایی معمولا نتیجه ی کار خوبه

دانشجو یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 22:15 http://mywords97.blogfa.com/

یه چیزی بگم؟! اخلاقشون مثل منه!! دقیقا به همین شکل عمل می کنم. حدود یک سال در سایت دیوار تمام قیمت های ماشین رو بررسی می کردم و پیام میدادم و زنگ میزدم و و و آخرش هم ناگهان گرون شد و ماشین نخریدم. من به کسی مثل شما نیاز دارم که کمک کنه و بگه انجام بده. گاهی خواهرم این کار رو انجام میده اما چون زندگی منه اون نمیتونه خیلی قطعی به من بگه این راه رو برو و من هم به حرفش گوش نمی کنم و میگم اون شرایط من رو نمی فهمه. خرید خونه هم راستش از اول زندگیم سه بار حسابی برای خونه تحقیق کردم و دیدم (هر بار شاید حدود یک سال وقت گذاشتم حسابی) و در نهایت پس کشیدم و نخریدم. تا آخرین بار که دیگه ناگهان همه چی داشت گرون میشد و همه عالم و آدم بهم گفتند پول نگه ندار که ضرر می کنی. دیگه یه روز مجبور شدم و خریدم که خیلی مطلوبم نبود اما چاره ای نبود. همسرم متاسفانه فقط جواب میده که نمیدونه و نظری نداره. البته در موقع خرید خونه دیگه همسرم هم بس که بهش گفته بودم همه چی داره گرون میشه اونم میگفت میخوای چکار کنی؟ یه چیزی بخر. دیگه جو گیر شده بود که خیلی سریع بخر و حاضر به هیچ درنگی نبود. خلاصه که این خیییییییییییلی مشکل بزرگی در زندگی منه. به همین خاطر است که ماشینم هنوز ماشینی است که ده سال پیش خریدم و عوضش نکردم و خونه ای هم که گرفتم برای سکونت ما مناسب نیست و خیلی قدیمیه. اگه هر کس دیگه ای بود تا الان چند تا خونه عوض کرده بود. الان هم میدونم اگه خونه دیگه ای بخریم دیگه هرگز عوض نخواهیم کرد و همچنین ماشین.

میدونی عزیزم . موردی که هست اینه که همه ی ما در عین نکات مثبتی که داریم حتما یک جاهایی هم کمبودهایی داریم. مثلا من میدونم که مهرداد عالیه تو گشتن و تحقیق و همه ی ابعاد یک موضوعی رو دیدن اما واسه جمع بندی نهایی همونطور که شما هم گفتید به کمک احتیاج داره. یکی باید حواسش باشه و هلش بده که دیگه به وسواس فکری نیفته. مخصوصا در مورد ما چون خانواده مهرداد خیلییییی وسواس دارن در انتخاب نهایی هر چیزی، ما تو خونه مون این موضوع رو حل کردیم که اون روش خوبی نیست و نباید اجرا بشه. لذا مهرداد خیلی راحت و با روی باز از اینکه من دخالت کنم در موضوع استقبال میکنه و اصلا میخواد که اینجوری باشه.
موردی که توی صحبت شما هست اینه که با اینکه اصلا زن و مرد نداره و من به این تقسیمات اعتقاد چندانی ندارم اما من کمتر دیدم که خانم ها خودشون در راس اقدام کنند واسه خرید ماشین و خونه! خانم های زیادی دیدم که دوشادوش آقا میرن میبینن ، نظر میدن (مثلا مامان مهرداد یا مامان نسیم دوستم) اما معمولا اقایون خودشون خیلی تو این چیزا همه فن حریفن یا بالاخره از دوستی کسی کمک میگیرن. اما توی خونه شما انگار اینجوری نیست. حالا من اصلا نمیگم بده. چون بالاخره حتما همسر شما در مورد دیگری فعالن و این حوزه رو گذاشتن کنار. حالا نکته اصلی که میخوام بگم اینه که آیا شما برای خرید خونه و ماشین اختیار تام داشتین؟ اینکه دیگه هر آنچه فکر کردین خوب و مناسبه بخرید و فردا اگر اشکالی هم درش پیدا شد دیگه هیچکس اعتراضی نکنه؟! اگر آره که خب دیگه هر وقت جمع بندی کردین نباید منتظر هل بشینید. چون به قول خودتون از بیرون که کسی نمیشه دخالت کنه و از داخل هم باید بپذیریم که توی این دو مورد رئیس شما هستی و کسی دخالت نمیکنه. پس اصلا نباید منتظر کمک نهایی باشید.
اما اگر همسر سر رشته ای ندارند یا به هر دلیلی کار اصلی روی دوش شماست، اما در نهایت ممکنه به نتیجه ی کار هم ایراد وارد کنند، خب من حق میدم که شما مردد بودین برای گرفتن تصمیم نهایی... متاسفانه خواهر من این روزها و در مملکت ما بازار همه چیز خصوصا همین ماشین و خونه به شدت خراب و متغیره. تقصیر شما نیست که مجبور شدین در بازه کم و از سر عجله و ترس منزلی رو بخرید که خب کاملا ایده آل شما نیست. باز خوبه همینم خریدین. مطمئنم اگر نخریده بودین الان پول هم از دست رفته بود.
حالا به امید خدا این سری باز اگر خواستید مثلا ماشین رو عوض کنید (هزینه کمتری لازم داره و برای شروع مناسب تره) به نظرم با جناب همسر اتمام حجت کنید و خودتون رئیس تام الاختیار باشید . بپذیرید که ایشون مثلا علاقه ای به این مدل فعالیت ندارند. اگر دوستی یا کسی میشناسید یا حتی تعمیر کار معتمد و مطمئن که بتونه سلامت ماشین رو تایید کنه(اگر هم نو هست که دیگه بهتر)، راسا اقدام کنید و ماشین رو بخرید. خوب بود که افتخارش مال شماست. بد بود هم هیچچچ اشکالی نداره. هیچکس دلش نمیخواد چیز بد بخره...پیش اومده. همسر کنارتون بودن هم پیش میومد. خونه پیچیده تره اما به امید خدا که میتونید واسه اونم قدم بردارید.
یک چیز دیگه هم هست واسه خونه نمیدونم. اما واسه ماشین من به مهرداد هم گفتم. گفتم نمیشه یکسال بگردی ها! قشنگ نهایت یکماه یک سری ماشین رو میبینی و ماشینهای معرفی شده رو چک میکنی و تصمیم نهایی رو میگیری.(ما ماشین دست دوم میخوایم بخریم که بتونیم با پول کمتری ماشین بهتر و ایمن تری بخریم). اینجوری در زمان کم خب دیگه ارزش پول نجومی جا به جا نمیشه و مورد خوبی هم بود از دست نمیره دیگه...زمان خیلی مهمه.
چقدررر حرف زدم. کاش یک چیز مفیدی بوده باشه

فاطمه یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 15:50 http://Ttab.blogsky.com

اکسللل البته بگم همین خصوصیتشون باعث شده تودرسم‌پیشرفت کنن واستادبشن.
اخه چطوربا n70سرمیکرده

خب میدونی من کلا نصف بیشتر نوشته هام حالت طنز داره یعنی اون موقعیت واسه خودم خنده دار و بامزه بوده... این نوشته م مربوط به 5 سال پیشه. خودم تازگی مرورش کردم و یادم اومد که چقدرررر با حال نشسته بودن و اطلاعاتشون میبردن توی اکسل...نمیدونم دیگه اثرش توی درس و اینا چطوریه ولی کلا بخوان پیگیر موضوعی بشن تا ته قضیه رو در میارن
خب ببین هر آنچه لازم داشت رو اون گوشی برآورده میکرد. البته توی پست قبلی احتمالا الان دیدین که نوشتم یک تبلت مشترک هم داشتیم...

رسیدن یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 11:48

پس تو خیلی خوبی و صبور
البته که اینجور اخلاق ها عیب نیس ولی گاهی آدم نیاز به تنوع داره و خوبه که به دلش حال بده
روی هم رفته مهم اخلاق این آدم هاست

مرسی گلم
البته که همینه ...موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد