گوشی جدید

چند وقتی بود که موبایل مهرداد یهو خاموش میشد و کلا دیگه روشن نمیشد. بعد یهو مثلا سر آلارم نماز صبح، خودش از داخل روشن میشد! یعنی از بیرون روشن نمیشدا از داخل روشن میشد این بود که مهرداد چند تا آلارم ساعتهای مختلف گذاشته بود که اگر خاموش شد حداقل نخوایم تا نماز صبح صبر کنیم...

گرچه همه ی اینها نشونه ی این بود که دیگه عمر موبایلش سر اومده . چند بار تحقیقات اندکی واسه خرید موبایل انجام داد که به محض روشن شدن موبایلش به دست فراموشی سپره میشد!

بالاخره چند روز پیش موبایل عزیزش کلا خاموش شد و به دیار باقی شتافت. تحقیقات مهرداد خان برای خرید گوشی جدید شروع شد. بسم الله الرحمن الرحیم

پسری از خانواده "مهردادیان" میخواد گوشی بخره الحمدلله که مهرداد مهردادیان هست. بهزادشون نیست (بهزاد نام وبلاگی داداش مهرداد)! یا جناب مهردادیان بزرگ (پدر مهرداد و بهزداد)

خلاصه چند روز این دو تا داداش با حضور مهمان تلفنی (پسر خاله شون. دانای کل خانواده برای خرید و تعمیرات وسایل الکترونیکی، استاد برجسته دانشگاه و البته مجرد و فارغ از هفت دولت) تمام سایتها و مدلهای محدوده قیمتی مورد نظرشون رو برسی کردند و دو تا مدل گوشی انتخاب کردند. و اما انتخاب بین این دو تا مدل گوشی!!!


بریم طرف دیگر ماجرا. من قبلا به مهرداد میگفتم شما بیا یک گوشی عالی  و خوب پولش هم هرچقدر بشه اشکال نداره، واسه خودت بخر، گوشی خودت تا داغونترش نکردی بده به من که استفاده های سبک تری دارم، منم گوشی خودم رو میدم به مامانم اینا . استفاده ازش هم بهشون یاد میدم که دیگه تماس تصویری اینا هم بتونن بگیرن با فندق و ...خب دیگه نشد و رسیدیم به وضع فعلی.

من تا سال 96 از همین گوشی های معمولی داشتم از همینها که موقعی که میخواستی اس ام اس بدی همش باید تق تق میکردی البته یک تبلت مشترک با مهرداد داشتیم که شهریور 95 خراب شد. سال 96 عید بود و من میخواستم گوشی بخرم که داداشم گفت یک گوشی تو خونه داریم. کسی ازش استفاده نمیکنه. سالمه. اگر دوست داری اونو بردار. گوشی برند honor بود و من بسیار سپاسگزار شدم و برش داشتم.

بعدها مشکلاتی برای این گوشی پیش اومد. مثلا اینکه بهترین قابلیت رو فقط با وای فای داره و اگر زمانی بیرون بخوام استفاده کنم کارا نیست. اپلیکیشنهای تاکسیهای اینترنتی و ... با اینترنت گوشی باز نمیشن. صوت و عکس واتساپ رو باز نمیکنه بدون وای فای. از یک زمانی دیگه نتونستم با گوشیم توی اینستاگرام عکس و استوری بگذارم یا تصویر ارسال کنم و کلا یک گوشی در حد محدوده منزل و کارهای معمولی هست...بگم که هیچوقت غر نزدما، چون اینها هیچکدوم مشکل خاصی نبود و من که این مدت همه ش خونه بودم اذیت نشدم زیاد. این سری که بحث گوشی بود همینطوری بدون قصد و غرضی گفتم که مهرداد خب اگر اینقدر از گوشی بیچاره ت کار نکشیده بودی میدادیش به من و منم از این مشکلات رها میشدم...مشکلات گوشیم هم برشمردم و از اینکه شاید چند وقت دیگه برم شهر محل دانشگاهم و خب دیگه اون موقع مشکلات گوشیم پررنگ میشه ابراز نگرانی کردم

بعد دیدم دو روز پیش مهرداد میگه اینا رو ببین و در مورد نتایج مذاکراتشون برام توضیح میده و میگه نظرت چیه از این مدل دو تا بگیریم؟ دوسش داری؟کدوم رنگش رو میخوای؟

من اول اومدم بگم که نه بابا اذیت نکن خودتو و من یک چیزی گفتم و اینا... بعد دیدم بابا خدایی گوشیم مشکل داره و چند وقت دیگه اعصابمو به هم میریزه. البته که سرانجام باز هم گفتم نمیخواد و اینا، ولی بعد لبخند شیطانی زدم و گفتم مرسییییییی دوسش دارم و رنگ انتخاب کردم.

اینجوری شد که یهوییی صاحب یک گوشی جدید شدم. البته بگم که هنوز مونده صاحب بشم. مهرداد بین این مدل و یک  مدل بالاتر گیر بود و نمیتونست انتخاب کنه. قرار شد که فعلا یکی بخریم چند هفته مهرداد استفاده کنه  بعد تصمیم بگیره که مثل همین مدل رو بخره یا مدل بالاتر...

از لحاظ قیمتی هم ما هیچکدوم تو کار برند و شکل و قیافه گوشی نیستیم. هیچوقت نبودیم. کارایی مهمتر بوده...حالا اگر این کارایی نیازمند هزینه بیشتر هم باشه اشکالی نداره... نمیدونم مدل دقیقش چیه. اما از گروه گوشی های شیائومی هستش... فعلا یکیش که 5 تومن بود حدودا قیمتش رو خریدیم و منتظریم برسه.



نظرات 5 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 3 تیر 1400 ساعت 02:35 http://Neli2026.blogfa.com

شیائومی گوشی خوبیه
ما تو خونه مون، همگی شیائومی داریم.. فقططط غزل جان اینکه حافظه اش بالا باشه هم خوبه. من الان سی و دو گیگ دارم، کمه برام.
و اینکه من چون هم درس خوندنم، هم یه بخش زیادی ازکارم، با گوشیه. از این گوشی راضی نیستم. در حالی که اگه استفاده کمتری داشتم، احتمالا خیلی هم خوب بود. من باید لپ‌تاپ بخرم فکر کنممم.

سلام نگار جان
واقعا درس خوندن با موبایل سخته. به نظر من هم باید لپ تاپ بگیری. خیلی هم متاسفانه قیمتهاشون زیاد شده. اما به امید خدا که میتونی بخری و لذتش رو ببری.
ممنون که دلگرمی دادی و گفتی راضی بودی از گوشیت...
من چون دیگه مهرداد خودش حسابی دقیق هست هیچی درباره امکانات نمیپرسم. اتفاقا کامنت شما رو دیدم رفتم سوال کردم گفت حافظه ش 128 گیگ ایناست انگار. حالا این گوشی خودم گمونم در حد زیر 10 تا بودا. اینقدررر من شاد شدم که حد نداره.

فاطمه یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 18:57 http://Ttab.blogsky.com

آره عزیزم ازلحاظ گشتن گفتم به هم شبیهن.مرسی که کامل جواب میدی اون استانداردهم استانداردمصرف جهانیه.مثلا عمرمفیدنرم افزار۳سال.سخت افزاراول ۵سال بوده الان شده ۳سال.لوازم خانگی قبلا۱۰سال بوده الان شده ۵سال.وسایل نقلیه هم ۵ساله.

اره اره. فهمیدم استاندارد جهانی منظورت هست...
کاش میشد خدایی رعایت کنیم استاندارد رو. اما شعار ما استفاده استفاده تا خرابی (عدم کارایی) هست با ریتم جنگ جنگ تا پیروزی بخون

رسیدن یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 17:47

من ناراحتم که چرا اینقدر دیر با وبلاگت آشنا شدن. واقعا اومدن اینجا برام لذت بخشه و بین همه دغدغه ها من اینجا میام حتی اگه حوصله م نشه کامنت بذارم .
خوش به حال دوستان نزدیکت که چقدر خوبی از تو یاد میگیرن. و من چقدر دلم میخواست جای اونا بودم .
خوشحالم از آشنایی بات .
برای من تو وبلاگم خواننده خاموش بودی که گاهی کامنتی پرمحبت می‌گذاشت و من نمیدونستم وبلاگ داری .
حالا میخونمت و سعی میکنم ازت صبر و خوبی و مناعت طبع و چشم و دل سیری یاد بگیرم که وصفش هم خارج از گنجایش هست ولی تو در واقعیت اینچنینی
تو و آقا مهرداد واقعا وصله خوب همید
الهی یه عمر طولانی کنار هم بهترین ها رو بسازید و تجربه کنید
واقعا برام عزیزی و هرچی بیشتر میخونمت عزیزتر میشی
گاهی میگم رابطه را واقعی کنم ولی فعلا اینجور بمونه شاید قشنگ تر باشه

ساره عزیز...
من واقعا نمیتونم این همه محبتت رو نسبت به خودم و مهرداد، حتی در کلام جبران کنم.
خیلی ممنونم که من رو اینجوری خوب میبینی، من این همه خوب نیستم...اینجا کمتر از بدی هام میگم. نه اینکه عمدا اینکارو کنم. نه... اخلاقم انگار اینجوریه که بیشتر چیزهای خوب و بامزه به ذهنم میاد و مینویسم... وقتی اینجوری بهم محبت میکنی خجالت میکشم اما انگیزه میگیرم که انسان بهتری باشم...ممنون از تو
من برای قلب پر سخاوت و مهربونت دنیا دنیا عشق و شادی آرزو میکنم. امیدوارم که بتونم لایق دوستی شما باشم عزیزم...

فاطمه یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 15:49 http://Ttab.blogsky.com

مبارکه عزیزم واقعا من صبرشماروتوگوشی ندارم وطبق استانداردنگهداری نرم افزار وسخت افزارکه ۳ساله،۳سال یه بارعوضش میکنم والبته بگم گوشی قبلیم سر۳سال صفحش نیمه سوزشد وهمه چیزروصفحه سبزشد یهو.متاسفانه همسرمن هم ورژن پایین ترهمسرشماست توخریدهرچی.خداصبرت بده که منم خیلی اذیت میشم

مرسی گلی. حالا البته چند هفته بعد که تکلیف گوشی خود مهرداد روشن بشه من صاحب واقعی اون گوشی میشم.ولی تبریکت قبوله
میدونی من کلا میتونم برای خیلییییی چیزها خیلیییی صبر کنم و اذیت هم نمیشم.واقعا با گوشیم اکی هستم و این مواردی که گفتم بیرون از منزل نمود پیدا میکنه اکثرش و من هم تقریبا همیشه خونه م. واسه همین اونقدرها قضیه حاد نبوده...
عاشق استاندارد گراییت هستما. خب البته ببین واسه هر کسی یک چیزهایی مهمه. نمیشه بگی بده یا خوبه. فقط تفاوت ماهاست. مثلا ما تا همین چند وقت قبل که یهو واسه اولین بار گوشی مهرداد خاموش شد و البته زود هم روشن شد مشکلی با گوشی نداشتیم. یا مثلا یک لپ تاپ داره مهرداد که زمانی که ارشد قبول شد خریده...و میدونی که اینها کلللل کاراشون با کامپیوتر و لپ تاپه. لازم شده تعمیر یا تعویض شده بعضی قطعاتش یا ارتقا داده شده اما مجدد خریداری نشده. کارایی برامون مهمه. حالا بگما ببین چون سر استانداردش عوض میکنی گوشیت هم میدونسته دیگه دوستش نداری نیمه سوز شده بچه
اون تیکه که همسرامون ورژن مشابه هم هستن رو نفهمیدم دقیقا در چه خصوصیتی ولی فکر کنم منظورتون توی اینه که خیلی بگردن و بپرسن و تحقیق کنند منظورتون باشه... من اونقدری اذیت نمیشم تا زمانی که حس کنم زمان از دست نرفته. اگر ببینم زمان داره از دست میره وارد عمل میشم و تذکر میدم که ببین مثلا دیگه دیر شده یا بعدا کارا نیست برامون یا ممکنه مجبور بشیم بیشتر هزینه کنیم و الحمدلله سریع جمع و جور میکنه...یک چیز دیگه هم هست باز اگر منظور همون بررسی زیاد باشه، من وقتهایی که صحبت خرید نیست معمولا تجربه های موفق و ناموفق گذشته رو لیست میکنم و فواید و مضراتش رو میگم. چون اعصابمون آرومه و صحبت خرید هم نیست قشنگ تجربه ها نهادینه میشه و هر دومون سر بزنگاهها بهتر و پخته تر رفتار میکنیم.
خدایی فاطمه جان اینروزها همه چیززز خیلی گرون شده واقعا نمیشه بی گدار به آب زد.
ببخشید طولانی شد. جدیدا دقت کردم جواب اکثر پستها رو طولانی میدم... این یعنی دوست شدم باهاتون

رسیدن یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 11:54

چققققددددر تو خوبی غزل . واقعا احسنت به تو
شاید کسی جای تو بود میگفت من دکتر همسرم دکتر و فلان بهمان .. چرا یه گوشی آنچنانی نخرم و و و
ولی واقعا احسنت به تو و احسنت به تربیت پدر مادری ت
با اینکه تک دختر هم هستی اصلا لوس و نازپرورده و پرتوقع نیستی
عالی عالییییی

ساره
اینقدررر ازم تعریف میکنی هر بار که آخرش لوس میشم!
مرسی از نگاه پر سخاوتت
میدونی دکتر و مهندس و ...که لقبی بیش نیست. من اکثر وقتها هم به کار میبرم فقط جنبه شوخی داره.اما میدونی من توی خونه ای بزرگ شدم که اصلا پولدار نبودیم. اما هیچوقت فکر نکردم برم خونه ی شوهر فلان طور میچرخم و ...من از اینکه ذره ذره به دست بیارم اذیت نمیشم. نمیخوام بگم بدم میاد همه چیز عالی و پرفکت باشه. نه! بدم نمیاد. اما وقتی شرایطش نیست اذیت هم نمیشم...دیگه میدونی هر کسی یک چیزایی واسش مهمتره. مثلا واسه من گوشی و زیورآلات و ماشین و امثال اینها ارزش نیست. خدا میدونه الان اگر یک عالمهههههه پول داشتم هیچوقت نمیرفتم بالاترین مدل گوشی رو بخرم مثلا. نیازی نیست. ولی اگر بگن فلان تکنولوژی که من بهش احتیاج دارم فقط توی فلان گوشی هستش هر چی بتونم صرف جویی میکنم، پول جمع میکنم تا اون وسیله رو بخرم...بعضی چیزها نیاز نیست، "احساس نیازه". که جامعه به ما تلقین میکنه. اینو یکوقت یک جایی شنیدم و چند ساله واسه هر کاری اول از خودم میپرسم غزل نیازه یا حس نیاز؟ گاهی به خودم حال میدم و حس نیاز رو هم برآورده میکنما اما نه همیشه!
مرسی که میای و میخونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد