عزاداری محرم

نمیدونم کیا رفتن عزاداری های حضوری و نمیدونم جاهایی که رفتن چطوری از لحاظ قضیه کرونا کنترل میشده اما ما امسال (سختگیرانه تر از پارسال) تصمیم گرفتیم که در هیچ مجلس عزاداری شرکت نکنیم. پارسال هم من یادم میاد که اوضاع این شکلی نبود و اینکه من فقط یکبار عصر تاسوعا فندق رو بردم وسط میدون نزدیک خونه مون که توی خیابون اطرافش یک زنجیر زنی کوچولو بود و تمام مدت هم حواسم بود به محض اینکه خواست شلوغ بشه بیام بیرون. هم از خودمون مواظبت کنم هم خب من لحظاتی اونجا بودم کافی بود، جا واسه بقیه باز باشه. یادم میاد شلوغ هم نشد و زود هم تموم شد. اما امسال همون رو هم درست نمیدونستم.

پیش از محرم به مهرداد گفتم بیا هر روز تو خونه مون زیارت عاشورا با هم بخونیم. بالاخره تلویزیون هم عزاداری چیزی نشون میده، قدر اینکه دلمون حال و هوای محرمی میخواد. دیگه بیش از اون هم هر کی خودش میدونه و دل خودش. خواست دعایی میخونه خواست نوحه ای گوش میده. اما فعالیت گروهی خونه مون بشه هر روز یک زیارت عاشورا.

الحمدلله فکر کنم به جز دو سه باری که نشد بخونیم، همه شبها رو زیارت عاشورا خوندیم و تاسوعا عاشورا روز هم خوندیم...

من اینکه یک کار اعتقادی رو با مهرداد با هم انجام بدیم لذتش واسم چندین برابره. مهرداد خودش هم همیشه میگه که اون معمولا آدم آغاز کننده نیست توی این چیزها. اما من شروع کنم و برنامه بچینم همراه خوب و پایه ای هست.

قشنگی این همراهی، فندق بود. روز اول گفت چی میخونید؟ گفتم زیارت عاشورا. اصلا بهش نگفتیم تو هم بیا. خودش رفت  رحل و قرآن بیاره از توی کمد. بهش گفتیم این قرآن نیست. دعا هست. کتاب دعای کوچیکی بهش دادم. تمام این شبها اون حدود ده دقیقه ای که زیارت طول می کشید مینشست پیش ما و با همون کتاب دعا مشغول بود. چند شب پیش میگفت وای مامان زیارت عاشورا یادمون رفت بخونیم! یا میپرسید امروز هم میخونیم زیارت عاشورا؟ یا یک شب اون آخرای زیارت گفت کی اینجوری میکنیم ؟( و سجده کردن رو نشون داد).  یک روز هم دیدم همین طور که بازی میکنه میگه " و شایعت و بایعت و تابعت"!

خلاصه که حس خوب داشت برامون. امیدواریم که بتونیم تا آخر ماه صفر همین ریتم رو حفظ کنیم.

یکوقتی هم ماه رمضون شبهای احیا دعای جوشن کبیر میخوندم فندق تا نزدیک به پنجاه بند رو باهام همراهی کرد. خودم باورم نمیشد! همش منتظر بود برسیم به سبحانک یا لا اله الا انت...و ذوقی میکرد واسه الغوث الغوث... به هر کی زنگ میزد خونه مون یا میدید هم میگفت من دعای جوشن خوندم!


پ.ن: من از اون دسته آدمهام که معتقدم بچه رو باید آروم آروم و به دور از اجبار با عقاید خودم آشنا کنم. اینکه میگن بچه ها رو بگذارید بعدا خودشون انتخاب کنند رو قبول ندارم. من تلاش خودم رو میکنم اما امیدوارم بعدها اگر به هر دلیلی با عقاید ما موافق نبود بتونم صرفا مامانش باشم و کاری به تفاوتهای ارزشیش با ما نداشته باشم. فکر میکنم هیچ کس فرصت آموختن چیزی که فکر میکنه خوب هست رو از فرزندش نمیگیره. مسلما راه سختی هست و باید تلاش زیادی کنیم تا توی این جامعه پر از تناقض چیزی رو به بچه یاد بدیم که باعث رشدش بشه.

نظرات 5 + ارسال نظر
زینب پنج‌شنبه 4 شهریور 1400 ساعت 23:33

اخ جون تا اینجای پستاتو تونستم بخونم کلی جون بهم تزریق شد یادم رفت اصلا مریضم . دلم نیومد ازت تشکر نکنم . اصلا وبلاگتو نگا می کنم بهم انرژی تزریق میشه . ممنون ازت دوست خوب وبلاگی خدا حفظت کنه ان شالله

عزیزم ...خیلی ممنونم از لطف و محبتت.
خوشحال میشم که در همین حد هم تونسته باشم کمکی کرده باشم...
ممنون ازت.به امید خدا زود سرحال میشی

مامان فرشته ها پنج‌شنبه 4 شهریور 1400 ساعت 23:25

کی اینهمه پست گذاشتی جان خودم روزی سه بار چک میکردمافرین به شما چه روش خوبی منم پارسال حداقل میرفتم تو ماشین روضه گوش میدادم اما امسال بخاطر اینکه خودمون به بقیه اکیدا گفتیم تو خونه بمونن شبها از تلویزیون مراسم رو‌میدیدم البته قبلا که دخترا کوچیک بودن هم همینکار رو میکردم کاش سال دیگه باشیم و عزاداری ها روال عادی بشه

نمی‌دونم یهو میام مسلسل وار می‌نویسم دیگه.
واقعا کاش روزهای بهتری در انتظار همه مون باشه. من واقعا امسال فکر کردم رعایت موارد بهداشتی و جلوگیری از سرایت این بیماری خودش بخش مهمی از عزاداریه...قبول باشه گلم

دانشجو چهارشنبه 3 شهریور 1400 ساعت 11:19 http://mywords97.blogfa.com/

ما هم برای تربیت دخترم دقیقا مثل شما عمل می کنیم. مثلا دیشب کنار پدرش ایستاده و عین پدرش نماز خونده و عین اون چادر هم نپوشیده دیگه!! من مجرد که بودم دعای جوشن کبیر رو سه شب احیا توی خونه میخوندیم. از این کار خیلی خوشم میومد. بعد از تاهل هم همین کار رو می کنیم. دخترم هم می بینه. دعای عرفه هم میخونیم. باید رفتار رو ببینه حالا خودش انتخاب میکنه و باید ببینیم به چه سمتی خواهد رفت.... توی شهر ما مراسم بسیار زیادی برپا شد با این اعتقاد که در مراسم امام حسین کسی کرونا نمیگیره!!!!!!!!!

ای جان ماشاالله بهش...دختر داشتن واقعا سخت تره به نظرم...چون واسه اونها بحث حجاب پیش میاد که توی سن کمی هم هست و واقعا نمی‌دونم چطور میشه به بچه منتقل کرد! دقیقا بچه باید ببینه بدون اجبار.
وای وای.متاسفم واقعا.حالا به نظرم اینجا زیاد خبری هم نبود و می‌دونم چندتا از روحانیون مطرح شهر رسما اعلام کرده بودن جلساتشون تعطیله.باز دمشون گرم.
نمی‌دونم این مردم بعضی هاشون چطور فکر میکنند واقعا؟!!!!

رسیدن سه‌شنبه 2 شهریور 1400 ساعت 23:23

آفرین به تو

شارمین سه‌شنبه 2 شهریور 1400 ساعت 21:47 http://behappy.blog.ir

اغا من در این لحظه نیاز دارم فندوق رو بچلونم چی کار کنم؟!


سلام عزیزم.
خوشحال شدم دیدم چند تا پست گذاشتی...

من سال‌هاست تو هیچ مراسم روضه‌ای شرکت نمی‌کنم و خودم تنهایی تو خونه هر کاری که دلم می‌گه انجام می‌دم :)


در مورد تربیت اعتقادی بچه‌ها منم باهات موافقم. اصلا خط اول این تربیت، همینه که بین والدین و بچه.ها ارتباط خوبی باشه و از بودن کنار هم لذت ببرن. این طوری بیشتر به سمت ارزشهای والدین میرن. خیلی از بچه‌ها فقط از روی لج و لجبازی ارزشهای والدین رو دور می‌ریزن...






راستی داشت یادم می‌رفت به سبک اون بانکه، روزت رو تبریک بگم خانوم دکتر جانم

سلام کلییی
به خودت بگو کرونا هست نمیشه چلوند
منم مراسم‌های خیلییی خاصی نمیرفتم.اینجا که اومدیم بیشتر مامان مهرداد رو همراهی میکردم که ناراحت نشن و خوشحال باشن با عروسشون رفتن. تهران که بودیم یادمه شبها دانشگاه عزاداری های خوبی داشت، می‌رفتیم اونجا...گذشته هم دیگه همه جوره قاطی...اصلا اینقدر پیگیر نبودم. اما الان در این حس و حالم که نگذارم مثل روزهای عادیم بگذره...
خداروشکر که شما خانم دکتر مسیر تربیتیم رو تایید میکنی
عزیییزم.فدای خانم دکتر...me too

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد