غزل اینجاست

اینجا ما یک غزل داریم که شنبه شب برگشته خونه خودش.  به محض ورود به خونه رفته و کلاس برگزار کرده اما از یکشنبه به مدت دو  روز  کلا درازکش بوده و از هر کاری که می‌شده زده و فقط پاهاش رو دراز کرده. چرا؟ چون حس میکرده تمام دو هفته ی قبلش خیلی بیشتر از توان تنظیمات کارخانه ش کار کرده و اگر قرار باشه اینجا هم کار کنه دیگه از کار میفته!!! البته که احتمالا فکر بیهوده ای هست و انگار ما زیادی جون داریم!!!!!!

حالا هم چند روزه گوش به فرمان بیماری روحیشه!!!! اینکه باید خونه مرتب کنه! باید با جزئیات بگم!

نظرات 6 + ارسال نظر
شارمین یکشنبه 14 آذر 1400 ساعت 19:00 http://behappy.blog.ir

سلام غزل جون...بیا یه دستی‌ام به وبلاگت بکش رفته زیر گرد و خاک... زباله‌ها رو هم که نذاشتی دم در کل بلاگ‌اسکای رو بو برداشته

سلام عزیزم...جوری گفتی خودم خجالت کشیدم

رسیدن چهارشنبه 10 آذر 1400 ساعت 22:19

دیگه دارم نگران میشم

هستم گلی. خوبم

مامان فرشته ها دوشنبه 8 آذر 1400 ساعت 22:20

خدا قوت یه ریکاوری درست و‌حستبی لازم داری ما خانوما خیلی توانمندیم و گاهی مجبوریم چند برابر توانمون از خودمون کار بکشیم

محبوبه شنبه 6 آذر 1400 ساعت 00:48

حق داری خواهرم، فقط افق رو نگاه کن، ولی حیییف با بچه کوچیک خودت پا میشی و میری تو دل داستان زندگی

صبا جمعه 5 آذر 1400 ساعت 22:44 http://gharetanhaei.blog.ir/

چقدر خوشحال شدم پستت رو دیدم

این یعنی همه حالشون بهتر شده

رسیدن جمعه 5 آذر 1400 ساعت 22:00

خوب و سالم باشی انشاالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد