آدم

پریروز عصر بابای مهرداد اومدن خونه مون کاری داشتن. من داشتم ظرف میشستم. از همون آشپزخونه گفتم بابا! تازه چای درست کردیم، بیارم براتون؟ (بابا معمولا اهل چای نیستن) بابا گفتن نه بابا جون.دستت درد نکنه.

فندق یهو  گفت: آدم وقتی میره جایی مهمونی حتما باید یک چیزی هم بخوره!!!

اینقدررر لحنش محکم و جدی بود با اون «آدم» که اولش گفته بود که من هم خنده م گرفته بود هم خجالت کشیدم. البته بابا کلییی خندیدن و گفتن چشم بابا. چیزی هم میخورم. دیگه میوه شستم و بردم.

فکر کنم این «آدم» رو من خیلی میگم...مثلا فندق زیاد میگه که من این کار رو بلد نیستم.من نمیتونم مثلا نقاشی بکشم،نمیتونم فلان بازی رو انجام بدم...چندی پیش بهش گفتم که آدم نباید اینجوری بگه. باید بگه من بلد نیستم اما مامان/بابا لطفا به من یاد بدین یا به من کمک کنید.

حالا مدتیه میشنوم که با خودش حرف میزنه و میگه «آدم» نباید بگه بلد نیستم. باید بگه بلد نیستم مامان به من یاد بده!!! 

مطمئنم کلییی جای دیگه هم میگم که الان یادم نیست!

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 19 بهمن 1400 ساعت 13:04

الهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد