می‌نویسم که تو مود نوشتن باقی بمونم.

یک نکته مهمی که من روزانه چند بار باید به خودم یادآوری کنم اینه که خونه نمایشگاه نیستش!!!

حس میکنم پیش زمینه اینو داشتم که دچار مشکل وسواس بشم، اما خب نشدم. مسلما اینکه قادرم چندین روز تو یک خونه کاملا به هم ریخته از هر لحاظ زندگی کنم و تنها نگرانیم این باشه که نکنه یکی سرزده بیاد خونه مون و کلی خجالت بکشم، معنیش اینه که وسواس نیستم.

دیگه بچه هم هستش و بالاخره هر چقدر مرتب کنی اون دوست داره یک چیزهایی رو بیاره و بریزه اینور اون ور. مثلا دوست نداره توی اتاق خودش بازی کنه و یک دنیا ماشین رو میاره بیرون و  همه جا رو به خیابون تبدیل می‌کنه...و البته من واقعا دوست دارم محدودیت‌ها در حداقل ممکن باشه.

آشپزخونه رو هم خودم به هم میریزم و گاهی فرصت نمیشه مرتبش کنم. به هر حال دارم به خودم ثابت میکنم که وسواس ندارم اما زمانی که می‌خوام مرتب کنم دوست دارم کمترین چیزی جلوی چشمم باشه و همه چیز مرتب توی کمدی جایی جا داده بشه و چیزهایی که دیده میشه صاف و راست باشه!!! 

همیشه میومدم همینجا می‌نوشتم که هربار می‌خوام خونه مرتب کنم قشنگگگگگگ تا مرز خونه تکونی میرم. الان این موضوع رو بهتر مدیریت کردم. اینجوری که به خودم میگم فعلا در حدی که ظاهر خونه مرتب باشه جمع و جور کن اگر وقت اضافه داشتی یک گوشه رو انتخاب کن و خودت رو بکش خب معمولا هم وقت اضافه نمیاد و باز برای آروم کردن خودم میگم فقط اجازه داری یک منطقه کوچیک رو انتخاب کنی و خودت رو بکشی!!!!!!!! 

و البته هیچ چیز مثل اون ذکر هر روز بهم کمک نمیکنه که: خونه نمایشگاه نیست و اون خونه های خیلییی خلوت و کاملا مرتب فقط و فقط و فقط مال تو عکسها و فیلمهای اینستاگرامه. 

فکر عوض کردن هیچی هم نمی‌گذارم ذهنم رو بخوره! فقط وارد میشه و سریع مشایعتش میکنم که خارج بشه. تختمون رو ده ساله داریم و همون موقع هم با نگاه به جیب نه چندان پر خریدیم، اما دوستش داریم و ظاهرش هم مرتب و خوبه. فقط یکم گوشه پایینی تخت در حد چند تا نقطه کوچیک دیگه قهوه ای نیستش و پریده.(نمی‌دونم اصطلاحش چی میشه) دستگیره های کشوها هم قدیمی شده و رنگش رفته اما ظاهر بدی نداره. به خودم گفتم اگر خواستی تغییری بدی میتونی چند تا دستگیره جدید بگیری یا رنگ تخت رو ترمیم کنی... گاهی هم به خودم میگم بگذار پونزده سال بگذره بعد عوضش کن ( به خودم الکی میگم)

اینو مثال زدم که به خودم یادآوری کنم ما مدام در معرض تبلیغاتیم. در همه زمینه ها...در معرض چیزهایی هستیم که به اصطلاح مد هستند. البته که جیبهامون هم چندان وضعیت فوق العاده ای نداره و اگر داشته باشه هم  وضعیت جوری هست که باید هوای جیب و دل بقیه رو هم داشته باشیم. مدام باید مواظب باشیم که اثر نپذیریم یا کمتر آسیب ببینیم. 

خلاصه که خونه نمایشگاه نیست!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد